وبلاگ انگیزشی

وبلاگ انگیزشی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

اگر در زمان بیماری ناامید هستید، این مطلب را دنبال کنید

26 آذر 1399 توسط زهرا اسفندیاری

در روزهایی که درد ، خستگی یا بیماری های دیگر وجود دارد ، زندگی می تواند بسیار دلهره آور و تاریک باشد. تصور پیر شدن وقتی که در حال حاضر 20 سال بزرگتر احساس می کنید تصوری است که سعی می کنید حتی به آن فکر نکنید.

بعضی روزها احساس می کنید چیزی جز قلب شکسته که قرص های درد و پد های گرم کننده در آن چسبیده اند باقی نمانده است.

در آن روزها سخت است که احساس سنگینی بر دوش جامعه نداشته باشید.

حتی احساس انسان بودن سخت است.

“من فقط می خواهم طبیعی باشم” در ذهن شما تکرار می شود. شما با چنین امیدی قرار ملاقات بعدی با پزشک را پیش بینی می کنید. اما غالباً امیدهای شما با تیغ های ناامیدی تیغ بریده می شود.

این همیشه یک انتظار است.

منتظر بمانید تا این شراره منتقل شود ، منتظر ملاقات دکتر باشید ، منتظر بمانید تا تنها درمانی را که فکر می کنند م workثر باشد انجام دهید اما بیمه تا زمانی که شما دست از کار نکشید با آن مبارزه می کند. بنابراین شما منتظر می مانید

ادامه دادن سخت است.

دروغ نخواهم گفت ، آن لحظات تاریک ناامیدی را پشت سر گذاشته ام.

این احساس که هرگز از بین نخواهد رفت ، به هر حال در این زندگی نیست.

احساسی که دنیای من در مقابل چشمانم در حال حل شدن است و من نمی توانم جلوی آن را بگیرم.

احساس سنگینی برای خانواده ام کرده ام.

من علیرغم تلاشهایم برای محکم نگه داشتن امید ، احساس ناامیدی کرده ام.

بگذارید به شما بگویم که چقدر این همه درد می کند.

فراموش کردن از زیبایی که هنوز شما را احاطه کرده است یا اینکه هنوز امید برای آینده باقی مانده بسیار آسان است.

فراموش کردن دلایل دعوا آسان است. با این وجود ، در آن لحظه ها ضروری است که دلایل خود را برای ادامه دادن به خاطر بسپارید.

دلایل من هرگز نتوانند به من بگویند که آنها مثل من چقدر من را دوست دارند.

دلایل من بوسه های پروانه ای و تصاویر کشیده شده از دست من را از چگونگی دیدن من فراهم می کند.

دلایل من به من می گوید آنها هرگز مادری متفاوت نخواهند.

آنها به من می گویند که چقدر دلم برای من تنگ شده است وقتی فقط برای دو شب از بین رفته اند.

آنها دلیل من برای ادامه جنگ هستند و من اکنون نمی توانم تسلیم شوم.

این دلایل به من یادآوری می کند که بالاخره نوری در انتهای تونل وجود دارد ، حتی اگر یک تونل دیگر درست در گوشه باشد.

این دلایل به من کمک می کند تا دوباره بخندم و برای لحظه ای به من کمک می کنند تا درد را فراموش کنم.

دلایلی برای لحظه ای قلب مرا گرم می کند که از سرمای تلخ هرگز به اندازه کافی خوب احساس سرما نکرده ام.

آنها به من کمک می کنند تا از خارهای زندگی عبور کنم.

آنها به من یادآوری می کنند که وقتی به طرف دیگر می آیم باید به راحتی از پس آن برآیم ، ممکن است از خارها زخمی برداشته باشد که پوست من را پاره کند اما از آن قوی تر می شوم و شاید اگر بتوانم به دیگران کمک کنم من الان تسلیم نمی شوم

شاید بتوانم در آینده به دلایل خودم کمک کنم.
اگر من برای پاسخ ها و درمان به مبارزه ادامه دهم ، شاید آنها را از رفتن در همان مسیر طاقت فرسایی که قدم می زنم نجات دهم.

بنابراین لطفاً به یاد داشته باشید حتی در تاریک ترین ساعت خود ، شما دلایلی برای ادامه کار ، ادامه جنگ ، و ادامه نفس کشیدن دارید.

نه ، این آسان نیست و روزهایی به طور مستقیم انجام می شود که دلایل خود را برای ادامه جنگ فراموش می کنید. اما وقتی روز جدیدی شروع می شود ، سعی کنید دلایل این همه لعنتی را برای خود بیاد آورید. همه ما آنها را داریم ، گاهی اوقات فقط باید به خود یادآوری کنیم که آنها چیستند.

لیستی از آنها را تهیه کنید تا در روزهای بد مجبور نباشید برای دیدن آنها خیلی سخت کار کنید.

دلایل شما هرچه باشد - آنها را نگه دارید ، رها نکنید و به جنگ ادامه دهید.

اگر شما یا کسی که می دانید به کمک نیاز دارید ، به صفحه منابع پیشگیری از خودکشی ما مراجعه کنید.

ما میخواهیم داستان تو را بشنویم. در اینجا یک مشارکت کننده توانا باشید.

 نظر دهید »

راه هایی که بتوانید خاطرات خودتان را زنده نگه دارید

25 آذر 1399 توسط زهرا اسفندیاری

بعد از فوت پدرم در 66 سالگی ، فقط یک نامه از او پیدا کردم که زندگی زندگی اش را خلاصه می کند. حواسم هنوز با خوشحالی مناظر و صداهای روزهایم با او را به یاد می آورد. اما متأسفانه ، من هیچ سابقه دیگری در مورد افکار و احساسات او در طول سالهای حضور در زمین ندارم.

وقتی مادرم 20 سال بعد رفت ، من چندین نامه از نوع معمول را در دست داشتم. او همچنین حدود چهار صفحه از خاطرات گرانبهای دوران کودکی را تایپ کرده بود. دو هفته پس از مرگ او ، در پایین کیف پول او یک یادداشت خط خورده پیدا کردم که به وضوح قرار بود دستورالعمل های نهایی او به من و دو خواهرم باشد.

من همه شما را بسیار دوست دارم و از خدا برای هر یک از شما بسیار سپاسگزارم. ما شادی و خوشبختی زیادی را با هم تجربه کرده ایم و همچنین آزمایش ها و غم ها را تجربه کرده ایم. ما همیشه نزدیک بوده ایم و من می دانم که شما سه نفر تا پایان زندگی خود به این رابطه ادامه خواهید داد.

این زندگی یک آزمایش و اعتماد است و فقط زمانی موقت است تا اینکه ما برای ابدیت در کنار پروردگار گرانقدر خود و همه عزیزانمان کنار هم باشیم. من می دانم که پدرت منتظر من است و من هم نمی توانم صبر کنم تا او را ببینم. تنها توصیه من این است که در پروردگار محکم بمانید و سعی کنید در عشق و خدمت به او رشد کنید.

گذشته از نامه ها و آن یادداشت ، من چیزی بیشتر از دست مادرم ندارم تا به من یادآوری کنم که امروز او چه کسی است - در پادشاهی خدا زنده و شاد.

آیا فرزندان شما پس از انتقال چیزی از شما خواهند داشت که بتواند آنها را راهنمایی و الهام کند؟ در غیر این صورت ، اکنون زمان شروع یک ژورنال ، راه اندازی یک وبلاگ یا نوشتن نامه است.

مجلات
یک ژورنال مانند دنباله ای از آرد سوخاری است که به ردیاب ها می گوید از کجا آمده اید و رفته اید. بیشتر از این ، نوشتن مطالب به نوعی به شما کمک می کند تا اکنون خود را کشف کنید. نوادا بار ، نویسنده اسرارآمیز ، می گوید: “من نوشتن را شروع کردم زیرا با قلم در دست روشن تر فکر می کنم.”

رابرت گرودین بهترین توصیه در مورد مجله نویسی را ارائه می دهد: “در نوشتن ژورنال خود ، ابتدا به جزئیات توجه کنید ، زیرا این جزئیاتی است که تجربیات را برای خود فرد آینده یا خواننده دیگر سازمان می دهد و آن را حفظ می کند. جملات عمومی مانند:” اوقات خوبی داشتیم ، “یا” صبح ناخوشایندی بود “، کل این روش را مسخره کنید ، زیرا آنها تجربه را بدون بازآفرینی ارزیابی می کنند.” گرودین می گوید ما باید حتی به طور خلاصه آنچه را که واقعاً دیده و شنیده ایم ثبت کنیم. این چیزها “قلاب های کوچکی است که می توان با آن تجربه را گرفت و نگه داشت.”

وبلاگ ها
وبلاگ ها به دوستان و عزیزان ما در اینجا و اکنون آنچه را که احساس می کنیم و فکر می کنیم ، می گویند. آنها مجبور نیستند صبر کنند تا مراسم خاکسپاری به پایان برسد و مجله در یک کشو پیدا شود. همچنین وبلاگ ها پاسخ دادن به مردم را برای شما آسان می کنند. با استفاده از یک سرویس ساده و رایگان مانند blogger.com * مانع فنی را از وبلاگ نویسی حذف کنید. چند دقیقه دیگر بیدار می شوید و می نویسید.

نامه ها
اگر می توانید تلاش کنید و شهامت صمیمیت و خلاقیت را به دست آورید ، نامه ها بهترین هستند. نامه ها از آنجا که وبلاگ ها را هدایت می کنند و به شخص خاصی تحویل می دهند ، ضرب و شتم می کنند. آنها تقاضا نمی کنند که شما آنها را در اینترنت پیدا کنید. آنها از ایمیل بهتر هستند زیرا کل نامه ، از جمله دست خط ، پاکت نامه و مهر خلاقانه انتخاب شده می تواند مانند یک بسته مراقبت باشد که می گوید: “شما برای من خیلی معنی دارید". مردم نامه ها را برای همیشه ذخیره می کنند (فقط از پولس رسول س askال کنید) ؛ آنها ایمیل ها و پیام های فوری را در یک ثانیه حذف می کنند.

هر کاری می کنید ، همین حالا شروع کنید. چیزی که همین امروز تجربه می کنید ارزش آن را دارد که برای کسانی که به دنبال شما می آیند حفظ شود.

 نظر دهید »

بعد از خالی شدن لانه ، ازدواج خود را دوباره تعریف کنید

24 آذر 1399 توسط زهرا اسفندیاری

بعد از خالی شدن لانه ، ازدواج خود را دوباره تعریف کنید
جان قهوه اش را نوشید و به سر میز صبحانه نگاهی به شوهرش انداخت. جان روزنامه را می خواند همانطور که در 28 سال گذشته هر روز صبح کار می کرد - هیچ چیز دیگری - اما جان احساس می کرد همه چیز متفاوت است.

کوچکترین فرزند آنها پاییز سال گذشته به دانشگاه رفته بود و جان هنگام خداحافظی هنوز سوراخ قلب او را پر نکرده بود. او وقتی بچه ها کوچک بودند به یاد آورد و او و جان در خواب می دیدند که زندگی فقط دو نفر دوباره چگونه خواهد بود. اما هیچ یک از آن رویاها در حال تحقق نبودند. جان حتی مطمئن نبود كه جان دیگر می خواهد یكی از آن كارها را با او انجام دهد. آنها به سختی هرگز صحبت می کردند و به نظر می رسید که کمترین زمان ممکن را با هم می گذرانند. جان نمی توانست احساس کند انگار با یک غریبه ازدواج کرده است.

به آرامی از هم دور می شوید
جان در افکارش تنها نیست. زوجین بیشتر و بیشتر می فهمند که طی این سالها چقدر از هم فاصله داشته اند. و متأسفانه ، این منجر به نرخ طلاق شده است که برای زوج هایی که 30 سال یا بیشتر ازدواج کرده اند در حال افزایش است.

درگیری ها بین زوجین پس از خروج فرزندان از خانه افزایش می یابد ، دلیل اصلی آن این است که یک یا دو دهه گذشته زن و شوهر کاملاً بر پرورش فرزندان تمرکز کرده اند. وقتی تمام وقت و انرژی آنها به فرزندان می رسد ، سرانجام کودکان به تنها اتصال تبدیل می شوند. وقتی بچه ها از بین می روند ، پوچی آشکار می شود و فاصله بیشتر می شود.

برخی از زوجین لانه خالی به زودی متوجه می شوند که فرزندانشان وسیله ای م ofثر برای جلوگیری از تعارض در ازدواج شده است. با از بین رفتن این بافرها ، درگیری ها بیشتر می شوند. مسائل قدیمی و حل نشده دوباره ظاهر می شوند و تنش افزایش می یابد. این می تواند بوسه مرگ در بعضی از ازدواج ها شود.

چگونه می توان شکاف را پر کرد
مهمترین کاری که می توانید در مرحله خالی از لانه برای ازدواج خود انجام دهید ، تعریف مجدد رابطه است. در حین انجام این کار ، باید اهداف جدیدی تعیین کنید و امیدها و انتظارات جدید را با یکدیگر در میان بگذارید. تعادلی بین زمان فردی ، زوجی و اجتماعی برقرار کنید که برای هر دوی شما مفید باشد. اما بیش از همه یاد بگیرید که از زمانی که اکنون با هم دارید لذت ببرید.

اگر می بینید که برای اتصال مجدد تلاش می کنید ، در اینجا چند کار دیگر وجود دارد که می توانید انجام دهید:

سوراخ را پر کنید. این باید شامل پر کردن فضای فیزیکی و فضای زمانی باشد که بچه های شما اشغال کرده اند. درباره اینکه چگونه هرکدام دوست دارید آن فضاها را پر کنید صحبت کنید ، سپس شروع به انجام آن کنید.
از شانس خودانگیختگی دوباره لذت ببرید. شما سرانجام به مرحله ای رسیده اید که می خواهید کاری را که می خواهید انجام دهید ، انجام دهید ، وقتی می خواهید آن را انجام دهید. برو کمی از کلاه لذت ببر.
گذشته را رها کن شما آینده ای درخشان و جدید در پیش رو دارید - بر آن تمرکز کنید. صدمات گذشته را حتماً برطرف و ببخشید تا بتوانید با تجدید و تازه سازی به آینده خود بروید.
عاشقانه خود را تجدید کنید و از آزادی جنسی تازه پیدا شده لذت ببرید. دیگر هیچ حواس پرتی ، وقفه یا بهانه ای وجود ندارد - فقط آزادی لذت بردن از یکدیگر. در حین انجام این کار ، حتماً درباره تغییراتی در نیازها و خواسته های خود که طی سالهای گذشته اتفاق افتاده است صحبت کنید.
روی نکات مثبت تمرکز کنید. وقت بگذارید و به همه چیزهای کوچک جالب در مورد همسرتان توجه کنید و به این موارد بپردازید. نوشتن یادداشت عاشقانه برای همسرتان را در نظر بگیرید.
احساسات یکدیگر را تأیید کنید. این مرحله از ازدواج را هیچ دو نفر دقیقاً به همان شیوه تجربه نمی كنند. در مورد احساس خود صحبت کنید ، و همزمان با سازگاری با لانه خالی با یکدیگر صبور باشید.
روی رشد معنوی خود تمرکز کنید. در نظر گرفتن یک مطالعه کتاب مقدس با هم ، به یک گروه کوچک بپیوندید یا روزانه با هم دعا کنید.

 نظر دهید »

شناسایی زخم های عاطفی که به ازدواج وارد می کنیم

23 آذر 1399 توسط زهرا اسفندیاری

نمی توانستم چشمانم را از اعداد درخشان ساعت کنار تختم پاره کنم - 1:23 ، 1:24 ، 2:08 ، 3:12. تلفن همراهم را گرفتم ، دو عدد را به شماره گیری سریع زدم و گوش دادم. دوباره پیام صوتی شوهرم ، “سلام ، این برایان است. پیامی بگذارید ، و من در اسرع وقت به شما پاسخ خواهم داد.”

پیام دیگری گذاشتم. “لطفا با من تماس بگیر. کجایی؟” پیام های من هرچه شب بیشتر می شد بیشتر عصبانی می شدند. من از تلاش برای پوشاندن ترس خود به ابراز تحریک به وحشت کامل رسیده ام. کجا بود؟ افکار و تصاویر ممنوع ، ذهنم را زیر و رو کرد. او با یک زن دیگر است. من می دانستم که این ازدواج برای درست بودن خیلی خوب است. فکر کردم می توانم به او اعتماد کنم اما آیا واقعاً می توانم به کسی اعتماد کنم؟

ترس از بدترین حالت
من و برایان فقط یک سال ازدواج کرده بودیم که اواخر شب از هم جدا شدیم. او مرتباً مسافرت می کرد و تا آن عصر ، هرگز نگران نبودم. ما همیشه قبل از خواب با تلفن صحبت و دعا می کردیم. آن شب فرقی نکرده بود. به همین مناسبت ، من نیم ساعت بعد تماس گرفتم تا چیزی را که فراموش کرده ام به او بگویم به اشتراک بگذارم - و او برداشت نکرد. به جای فرض بهترین - اینکه او تلفن خود را خاموش کرد ، به خواب رفت یا به سادگی آن را نشنید - من به بدترین نتیجه ممکن رسیدم.

صبح ، وقتی برایان پیام های من را دریافت کرد و تماس گرفت ، واقعاً گیج شده بود. تلفن او در اتاق دیگری شارژ شده بود. او خوابیده بود. چرا اینقدر ناراحت شدم؟

من باید همین سوال را از خودم می پرسیدم و آن وقت بود که فهمیدم چه مقدار از بار احساسی قدیمی ام را در ازدواجم حمل کرده ام.

زخم های رابطه قبلی
چمدان خیانت: قبلاً صدمه دیده ام. در رابطه قبل از ازدواجم ، وقتی برای شخص دیگری کنار گذاشته شدم ، بسیار خراب شده بودم. من هرگز با آن درد مقابله نکردم برای تنظیم این چمدان و تأکید مجدد بر این که برایان کسی نبود که به من صدمه زده بود ، اراده لازم بود. من حقیقت را برداشتم و به کار گرفتم: برایان یک همسر خداپسند است که در برابر من وفادار خواهد ماند. وقتی نگرانی به وجود آمد ، آن واقعیت را تکرار کردم.

چمدان کنترل: می خواستم اطمینان حاصل کنم که دیگر هرگز صدمه نخواهم دید. جایی در داخل ، من باور داشتم که اگر اتفاقات بدی را که می تواند رخ دهد پیش بینی کنم ، می توانم قلب خود را پیش از درد محافظت کنم. من بدترین را تصور کردم ، و سپس تصور کردم که خودم آن را اداره می کنم. اما این افکار ترسناک به زندانی تبدیل شد که ذهن مرا عذاب می داد.

نگاه به خدا
تهيه چمدان سخت بود ، اما در جاي آن ايمان بيشتري به خدای حاكم گرفتم. می توانستم به گذشته خود نگاه کنم و ببینم که خداوند در هر سختی از من مراقبت کرده است. او شادی و هدایای غیرمنتظره ای آورده بود ، یکی از آنها شوهر وفادار من بود. من باید کنترل را جایگزین ایمان می کردم. بله ، در برهه ای از ازدواجم صدمه می بینم. در برخی از مواقع ، برایان به هم ریخت. من بهم می ریزم اما با تکیه بر ایمان ، هر دوی ما اصلاح و راحتی را در خداوند پیدا خواهیم کرد.

چمدان ترس: “عشق … همیشه اعتماد دارد” (اول قرنتیان 13: 6-7). “عشق کامل ترس را از بین می برد” (اول یوحنا 4:18). این ابیات در گوشم پیچید. اگر شوهرم را واقعاً دوست داشتم ، مجبور بودم چمدانم را از ترس بردارم و اعتماد را جایگزین آن کنم. انتخاب من؛ تصمیم من حتی وقتی اضطراب قلبم را به تپش می انداخت ، به معنای واقعی کلمه با خودم صحبت می کردم تا حقیقت را بپذیرم. من برایان را دوست دارم. من تماس گرفته ام تا به او اعتماد کنم بقیه به خدا بستگی دارد.

امروز دریافتم که اعتماد بسیار راحت تر حاصل می شود. من به وفاداری برایان و کار خدا در ازدواج ما آرام می گیرم. خوشحالم که چمدان خیانت ، کنترل و ترس را برداشته و حقیقت ، ایمان و عشق را جایگزین آنها کرده ام - این سفر زناشویی را بسیار سبک تر و خواب من را بسیار شیرین تر می کند.

- السا کوک کلوپی

* * *

برخورد با چمدان
به راحتی می توان گفت که همه قفل مخصوص پا دارند که با مجموعه ای از “چمدان” پر شده است. این خاطرات رنگ آمیزی احساسی در طول زندگی شما ذخیره می شود. برخی از آنها تصورات مثبتی هستند که بیشترین تصویر از خود را تشکیل می دهند. دیگران نمایانگر تجربیات دردناکی هستند که به سیستم دفاع شخصی شما کمک می کنند. آنها تمایل دارند فیلترهایی را تشکیل دهند که از طریق آنها رویدادهای زندگی تفسیر می شوند (یا متأسفانه ، سو تعبیر می شوند).

روند تخلیه قفل ممکن است یک چالش و ناراحت کننده باشد. از این گذشته ، وسایل درون شما طی یک عمر تشکیل شده است.

چمدان خود را شناسایی کنید
ابتدا چمدان خود را شناسایی کنید. آیا موقعیت ها یا شخصیت هایی وجود دارد که احساس می کنید بیش از حد نسبت به آنها واکنش نشان می دهید؟ شاید وقتی احساس انتقاد یا طرد شدن می کنید در مقابل همسرتان منفجر شوید. اگر واکنش شما شدیدتر از شرایطی است که احتیاج دارد ، احتمالاً پاسخی به آسیب های گذشته است.

آیا خاطره ای از توهین های بخشیده نشده دارید که هر از گاهی با گفتن همسرتان برخی موارد دوباره برمی خیزد؟ بسیاری از زوجین خود را در حال تکرار الگوی مخرب اتهامات و ضد حمله های مربوط به برخی از وقایع باستانی می دانند. زبان حاوی “شما همیشه” یا “شما هرگز” باید شما را به چمدانی که مانع حل تعارض است ، برساند.

همچنین ممکن است چمدانی از طرف خانواده به شما داده شود. به احتمال زیاد شما با شخصی ازدواج کرده اید که چند ویژگی آزار دهنده از یکی از والدین شما دارد. این فکر که شما دقیقاً مثل مادرم هستید احتمالاً به برخی از ویژگی های مورد استقبال اشاره نمی کند.

با همسرتان صحبت کنید
پس از شناسایی چمدان ، باید همسرتان را در قاشق بگذارید. یک جدول زمانی از وقایع دردناک در رابطه با چمدان خود ایجاد کنید و آنها را با همسرتان صحبت کنید. هدف شنیدن درک یکدیگر از یک رویداد است. ممکن است هرگز درمورد آنچه اتفاق افتاده موافقت نکنید ، اما درک تفسیر دیگری ممکن است شما را از تأثیر منفی خارج کند.

بارگیری زود هنگام چمدان بسیار راحت تر از حمل آن برای چند روز ، ماه یا سال است که اجازه می دهد تا ازدواج شما سنگین شود.

 نظر دهید »

دلبستگی دوران کودکی چگونه بر ازدواج شما تأثیر می گذارد؟ | سری سوم

22 آذر 1399 توسط زهرا اسفندیاری

دلپذیر:
بیاموزید که تنها بمانید و تنش یا اختلاف را تجربه کنید.
نه بگویید و در صورت لزوم عصبانی شوید.
حقیقت را بگویید و درخواست کنید که برآورده شود.
سعی کنید به جای اینکه فقط برای دیگران مراقبت کنید ، از خود مراقبت کنید.
پرهیز از:
یاد بگیرید که احساس کردن و یادگیری شناسایی احساسات اشکالی ندارد. مراجعه به لیست “کلمات احساس” ممکن است کمک کند.
گوش دادن را یاد بگیرید تا همدلی کنید.
بیاموزید آنچه را که نیاز دارید درخواست کنید.
واکسیناتور:
سعی کنید خوب و بد را در افراد و موقعیت ها ببینید.
آسیب های گذشته خود را ناراحت کنید بدون اینکه سرزنش و عصبانیت خود را متوجه همسرتان کنید.
یاد بگیرید آنچه را که می خواهید یا از همسرتان می خواهید ، بخواهید. آنها نمی توانند - و نمی توان انتظار داشت - ذهن شما را بخوانند ، مهم نیست که چقدر آنها شما را دوست دارند.
قربانی:
بیاموزید که نظرات شما چیست و چگونه آنها را بیان کنید.
مرزها را مشخص کنید و نه گفتن را بیاموزید.
در صورت لزوم برای خود و فرزندان خود به دنبال ایمنی باشید.
عادت های مراقبت از خود را ایجاد کنید.
یک دوست یا مربی معتمد پیدا کنید تا تجربیات خود را با او در میان بگذارید و از او راهنمایی بگیرید.
کنترل کننده:
برای دیگران - و خودتان ترحم ایجاد کنید.
درد ، ترس و اضطراب خود را بپذیرید.
یاد بگیرید که وقتی دیگران نظرات مختلفی دارند بپذیرید.
گوش دادن را یاد بگیرید و در واقع توصیه ها یا دستورالعمل های دیگران را ادغام کنید.
شناسایی الگوی اصلی ازدواج شما
اکنون که سبک دلبستگی خود و همسرتان را شناسایی کرده اید ، می توانید از چگونگی تعامل معمول این دو باهم بینایی کسب کنید. این رقص معمولی یک الگوی اصلی نامیده می شود ، که یرکوویچ توضیح می دهد “به سادگی توصیف کننده چگونگی برخورد تاریخ های شما است.”

در اصل: سبک دلبستگی شما + سبک دلبستگی همسرتان = الگوی اصلی شما

برای مطالعه بیشتر در مورد چالش هایی که ممکن است هنگام برخورد سبک هایتان با آنها روبرو شوید ، شبکه الگوهای اصلی بالقوه Yerkovich را بررسی کنید.

مراحل بعدی
برای داشتن بینش بیشتر در مورد سبک های دلبستگی ، مطالعه کتاب میلان و کی یرکوویچ ، ما را دوست داریم ، توصیه می کنیم. و هنگامی که برای تبدیل شدن به یک اتصال امن در حال سفر هستید ، ممکن است بخواهید با یک مشاور مشورت کنید. لطفا در صورت تمایل با مشاوره رایگان با یکی از کارکنان مشاوره ما شروع کنید ، که سپس می تواند بینش های دیگری را ارائه دهد و برای پشتیبانی مداوم به مشاوران مسیحی منطقه شما ارجاع دهد.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 22
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

وبلاگ انگیزشی

وبلاگ انگیزشی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس