وبلاگ انگیزشی

وبلاگ انگیزشی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

دلبستگی دوران کودکی چگونه بر ازدواج شما تأثیر می گذارد؟ | سری دوم

21 آذر 1399 توسط زهرا اسفندیاری

واکسیناتور:
در کودکی یک متخلخل ، اتصال ناسازگار و غیرقابل پیش بینی بود. مراقبان اصلی بر اساس خلق و خوی خودشان عمل می کردند و بیشتر از نیازهای کودک به نیازهای خودشان رسیدگی می کردند.

یركویچ ها خاطرنشان كردند: “واكیلرها خواهان اتصال هستند. آنها روابط جدید را به امید جلب آرزوی عشق و توجه خود ایده آل می كنند. آنها تعقیب صمیمیت را دوست دارند ، اما وقتی انتظارات زیاد آنها برآورده نشود ، آنها با عصبانیت پاسخ می دهند. در نتیجه ، این افراد بین هل دادن دیگران و مایل شدن آنها به عقب برگردند. آنها معمولاً قبل از اینکه همسرشان فرصتی برای آزار بیشتر آنها داشته باشد ، رابطه خود را خرابکاری می کنند.

واکسلرها تمایل دارند با این عبارات ارتباط برقرار کنند:

“من در نگاه اول به عشق اعتقاد دارم.”
“شما باید تغییر کنید ، پس من خوشحال خواهم شد.”
“اگر مرا دوست داشتی ، نیازهای من را می دانی.”
Controller-Victim (آشفته):
افراد بزرگ شده در یک محیط آسیب زا تحت تأثیر سبک دلبستگی آشفته قرار می گیرند. آنها ممکن است والدینی را تجربه کنند که دارای اعتیاد ، تمایلات سو ab ، بیماری روانی یا والدینی هستند که به طور کلی غایب بودند. این افراد معتقدند روابط ناامن و مخرب است.

کودکان با اراده قوی از خانه های آشفته به بزرگسالان کنترل کننده تبدیل می شوند. به گفته یركویچ ها: “تحریک دیگران در مبادلات شدید ، عصبانی یا اغواكننده باعث جریان آدرنالین آنها می شود و زندگی طبیعی و آشنا به نظر می رسد.”

کنترل کننده ها ممکن است عباراتی مانند اینها را بیان کنند:

“بمان آنجا که می توانم تو را ببینم.”
“راه من یا بزرگراه.”
“همش تقصیرتوست.”
کودکان جلب رضایت در همان خانه ها سبک دلبستگی به قربانی را دارند. آنها یاد می گیرند که ساکت باشند و آنچه را که نباید تحمل کنند تحمل می کنند. در بزرگسالی ، آنها ممکن است به سمت سبک های دلبستگی کنترل کننده گرایش پیدا کنند ، و شدت آن را برای اشتیاق اشتباه می گیرند.

قربانیان ممکن است به این عبارات مربوط شوند:

“من مقصر هستم.”
“من نمی خواهم تنها باشم.”
“ترجیح می دهم چیزی احساس نکنم.”
“این می تواند بدتر باشد.”
تبدیل شدن به یک اتصال امن
لایروبی زخم های گذشته و تأمل در جایی که کودکی شما از نظر عاطفی کمبود داشته است ، بهانه ای برای سرزنش ، حمله یا رد اعضای خانواده شما نیست. این آگاهی است که اکنون می تواند منجر به بهبودی و پیوند م effectiveثر با همسرتان شود.

غلاطیان 4: 7 به عنوان یک مسیحی یادآوری می کند که شما دیگر برده ترس ، گناه ، آسیب یا گذشته خود نیستید. شما فرزند خدا هستید و می توانید سبک دلبستگی خود را با خدا به عنوان پدر خود و عیسی مسیح به عنوان مثال اتصال متقابل خود بیاموزید. این بدان معنا نیست که همه مومنان هنگام خواندن نماز گناهکار به طور خودکار از نظر عاطفی سالم می شوند. اتصال ایمن شدن در یک لحظه اتفاق نمی افتد و به تنهایی اتفاق نمی افتد. به گفته کیتلیتز ، “بهترین راه برای ترمیم زخم های دلبستگی روابط است. این ممکن است لازم باشد با یک درمانگر ، والدین جایگزین ، همسر یا با خدا باشد.”

سفر معنوی ، عاطفی و رابطه ای برای تبدیل شدن به یک اتصال دهنده امن راهی است که فراتر از محدوده این مقاله است. با این وجود ، برای شروع کار در هر سبک پیوست چند هدف وجود دارد و انواع مختلفی از ابزارها و منابع برای دستیابی به این اهداف می توانید به آنها کمک کنید.

برای هر سبک ، اولین هدف این است که تصدیق کنید که آسیب دیده اید و سبک دلبستگی شما ناسالم است. یرکوویچ اهداف دیگر را به شرح زیر بیان می کند

 نظر دهید »

دلبستگی دوران کودکی چگونه بر ازدواج شما تأثیر می گذارد؟ | سری اول

20 آذر 1399 توسط زهرا اسفندیاری

دلبستگی دوران کودکی چگونه بر ازدواج شما تأثیر می گذارد
ما اغلب به این فکر می کنیم که دلبستگی به این صورت باشد که والدی دوست داشتنی کودک ناراحت خود را تسکین دهد. اما تأثیر این رابطه پرورش دهنده ، یا فقدان آن ، با مراقبان اصلی به نوزادی ختم نمی شود.

در واقع ، چقدر رابطه شما در ازدواج تحت تأثیر دلبستگی دوران کودکی با والدین است. بنابراین در حالی که پدر و مادر خود را ترک می کنید تا به همسرتان بپیوندند ، مطمئنا آنچه را که در مورد نحوه ارتباط با دیگران آموخته اید پشت سر نمی گذارید.

تحقیقات نسبتاً اخیر در مورد تئوری دلبستگی نشان می دهد که برخی از تجربیات کودکی و نوجوانی شما می توانند اثرات آسیب زایی بر روی شما و توانایی شما در دادن و دریافت راحتی بگذارند.

عقد نکاح ایمن عاری از احساس گناه و ترس است. شما در اوقات خوشبختی با هم خوشحال می شوید. وقتی درد را تجربه می کنید ، همسرتان نیز آن را احساس می کند و به دنبال راهی برای تسکین آسیب دیدگی مشترک است. آنها پشت شما را گرفته اند - و شما هم مال آنها را دارید. وقتی صدا می کنید ، آنها می آیند - و بالعکس.

اما این واقعیت هر ازدواج نیست. به گفته میلان و کی یرکوویچ ، نویسندگان کتاب How We Love ، “روابط زناشویی ما جراحات دلبستگی قدیمی ما را درخشان خواهد دید.”

خبر خوب این است که شما می توانید از گذشته خود شفا دهید و مهارت های داشتن پیوند محکم در ازدواج را بیاموزید. این فرآیند ترمیم با شناسایی و درک واقعی سبک دلبستگی خاص شما آغاز می شود.

سبک دلبستگی شما چیست؟
“در یک رابطه سالم ، یک زن و شوهر با تعهد آزادانه خود برای عشق به یکدیگر پیوند می خورند ، نیازهای خود و نیازهای قانونی همسر خود را برآورده می کنند ، اختلافات را حل می کنند و تصمیماتی می گیرند که به عنوان یک واحد به نفع آنها باشد ، نه فقط خدمت به یک وندی کیتلیتز ، معاون رئیس مرکز مشاوره خانواده مشاور کانادا توضیح می دهد.

این زوج پیوندی از آنچه یرکوویچ ها آن را اتصالات امن می نامند تشکیل شده است. این افراد از نظر عاطفی سالم و دارای احساس قوی از خود هستند. آنها از درخواست کمک نمی ترسند. آنها احساس شایستگی عشق و مراقبت می کنند و در صورت لزوم می توانند با اطمینان خشم خود را ابراز کنند.

با این وجود ، بدون آموزش مناسب ، کیتلیتز می گوید این طراحی روابط الهی هنگامی مخدوش می شود که “افراد ناسالم به دنبال تأمین نیازهای خود از راه های ناسالم با دستکاری یکدیگر” با تاکتیک هایی مانند خواسته ها ، گناه ، خودخواهی ، تخریب خود یا انفعال باشند.

یرکوویچ چهار دسته را که آنها “سبک های عشق” (یا سبک های دلبستگی) می نامند شناسایی می کند که نحوه ارتباط ناسالم افراد با دیگران را براساس روابط اولیه با مراقبانشان توصیف می کند.

همانطور که سعی می کنید محل قرارگیری خود را تشخیص دهید ، به خاطر داشته باشید که ممکن است ویژگی های چند سبک دلبستگی مختلف را داشته باشید و گذشته شما با تجربیات کودکی که معمولاً سبک های خاصی را تحت تأثیر قرار می دهد مطابقت نداشته باشد.

دلپذیر:
یرکوویچ ها می نویسند: “بعضی از بچه ها لطفاً در پاسخ به اضطراب والدین ، ​​در حالی که بعضی دیگر تحریک پذیری والدین را کنترل می کنند.” “این کودکان تنش زیادی را به خود جذب می کنند و سعی می کنند با خوشحالی دیگران برای اضطراب خود راحت شوند.” علاوه بر این ، والدین بسیار منتقد منجر به کودکان دلپذیری می شوند که یاد می گیرند برای جلوگیری از انتقاد مراقب باشند.

به عنوان یک بزرگسال ، این افراد ممکن است احساس اضطراب کنند ، وقتی همسرشان می خواهد زمانی را تنها یا با دوستان خود بگذراند. حالات آنها بسیار منعکس کننده خلق و خوی همسرشان است. اگر دیگران خوشحال باشند ، خوشحال هستند. اگر دیگران ناراحت باشند ناراحت هستند. و اگر احساس کنند همسرشان دور یا عصبانی است ، بی وقفه پیگیری می کنند.

کسانی که سبک دلبستگی لذت بخشی دارند ممکن است با این عبارات ارتباط داشته باشند:

“من فقط می خواهم همه چیز مثل گذشته بماند.”
“نمی دانم ، تو تصمیم می گیری.”
“من فقط می خواهم کمک کنم.”
پرهیز از:
یرکوویچ می گوید: “وقتی اجتناب کنندگان کودک بودند ، والدین آنها قادر به هماهنگی با احساسات آنها نبودند و در نتیجه ، زندگی عاطفی آنها توسعه نیافته است.” در دوره ای از کودکی ، آنها مجبور به استقلال زودرس شدند. در بزرگسالی ، آنها بیش از حد مستقل ، خودکفا و از احساسات جدا هستند ، چه از آنها و چه از دیگران. غالباً آنها سعی می کنند سرگرم کار باشند تا خود را از احساساتشان دور کنند. آنها ممکن است سعی کنند خود را از راه های خطرناکی مانند الکل ، مواد مخدر یا اعتیاد جنسی تسکین دهند.

یادگیری برچسب زدن و برخورد با احساسات آنها برای اجتناب کنندگان بیگانه است. این کار به تمرین زیادی نیاز دارد و ممکن است ناخوشایند باشد تا زمانی که با پذیرش احساسات راحت تر شوند.

اگر با این عبارات ارتباط برقرار کنید ممکن است یک فرد اجتناب کننده باشید:

“نمیخواهم درموردش حرف بزنم.”
“من به فضای خود احتیاج دارم.”
“اگر غمگین باشی ، ضعیف هستی".

 نظر دهید »

فواید از دست دادن کنترل در ازدواج شما | سری دوم

19 آذر 1399 توسط زهرا اسفندیاری

روحیه همسرتان را نکشید
هنگامی که از نشستن در صندلی کنترل خوشحال شدم ، نمی دانستم که مجبور کردن برنامه هایم به لروی و به چالش کشیدن مداوم تصمیماتش در واقع ارزش او را کم می کند. سپس یک روز دیدم که انتقاد من از تصمیمی که او گرفته بود او را له کرد ، و این مرا مورد ضرب و شتم قرار داد: راه من در این لحظه ارزش کشتن روح او به عنوان یک مرد را ندارد. تأثیر تجمعی برداشتن من از هر تلاشی برای هدایت وی منجر به خزیدن لرو در غاری از انفعال و رها کردن من برای اداره خانه شد. ثابت شد که این یک پویایی تنها و بدون کتاب مقدس برای زن و شوهر است و سالها تلاش عمدی طول کشید تا الگوی روابط ما تغییر یابد.

تصدیق کنید که چه کسی باید کنترل داشته باشد
یک هماهنگی زیبا و یک وحدت عمیق وجود دارد که وقتی هر دو همسر کنترل شخصی را در اختیار خدا قرار می دهند - کسی که به تنهایی سزاوار اداره زندگی آنها است. آزاد کردن کنترل برای متحد شدن تحت دستورالعملهای روشن کتاب مقدس ، هدایت با هم توسط روح و نشان دادن فروتنی به ایجاد رابطه ای از احترام و لذت متقابل کمک می کند.

کتاب مقدس ما را به چالش می کشد تا با احترام به یکدیگر ، به جای تلاش برای کنترل یکدیگر ، عشق واقعی را نشان دهیم: “در نشان دادن افتخار یکدیگر را پیش ببرید” (رومیان 12:10).

آزادی و لذت واقعی در پذیرش اختلافات و تلاش برای درک اینکه همسر ما از کجا آمده است وجود دارد. همانطور که دوست داشتن شریک زندگی ما از اولویت بالاتر از برنامه ، ترجیحات یا “درست بودن” درک شده ما برخوردار می شود ، ازدواج ما می تواند تبدیل به یک رابطه حیات بخشی شود که خدا در ابتدا قصد آن را داشته است.

زنان خشن ، مردان ترسناک
زن و شوهرها می توانند به راحتی در چرخه ناسالم کنترل و انفعال قرار بگیرند. لرو و کیمبرلی واگنر پویایی رابطه ای را که به این چرخه دامن می زند ، آشکار می کنند و توضیح می دهند که چگونه این اختلال در ازدواج خود را متوقف کردند.

کیمبرلی

تلنگر خواستن زن برای یاریگر بودن ، نفرین کنترل است. ما می خواهیم شوهران خود را کنترل کنیم. چیزهای خوبی که خدا در ما قرار داده است ، و این باعث می شود ما زنان خشنی زیبا و یاوران موثری داشته باشیم ، به این ابزار خطرناک سلطه پیچیده می شود.

در عین حال ، اکثر مردان دارای یک جز dangerous خطرناک هستند که در واقع سوخت را برای توانایی زن در محو کردن او فراهم می کند. آن م dangerousلفه خطرناک یک نام دارد: انفعال. با اعمال سلطه بر همسر و غارنشین شوهر ، چرخه ای مخرب شکل می گیرد: چرخه “زن خشن / مرد ترس". یک زن و شوهر می توانند در کل ازدواج خود در سیاهچاله این چرخه زندگی کنند.
لروی

ما کشف کرده ایم که چرخه خشن زن / مرد ترس توسط سه مسئله اساسی قلب تقویت می شود: غرور ، ناسپاسی و ترس. زنان و مردان هر دو گرفتار این سه مسئله هستند - آنها فقط آنها را متفاوت بیان می كنند. با وجود زنان ، هر سه این م componentsلفه ها با هم کار می کنند و در تمایل به کنترل مرد فوران می کنند. برای مردان ، این سه مسئله می تواند منجر به ایجاد شیوه زندگی ارتباط با همسر در دو حالت انفعال یا سلطه شود.

حتی اگر همسرم قوی است و ما سالها در چرخه ویرانگر زن / مرد ترسناک ویرانگر بودیم ، اکنون ما از یک رابطه مکمل یکپارچه برخورداریم که احترام متقابل ، مهربانی ، مهرورزی ، فروتنی و مهربانی عادی است. هر دو وقتی به دیگری ظلم کرده ایم سریعاً اعتراف می کنیم و سریعاً پیشنهاد (یا درخواست بخشش) می کنیم. این م componentsلفه ها در ایجاد رابطه ای مفید و لذت بخش - و از همه مهمتر ، روابطی که جلال و تسبیح خدا را می دهد ، بسیار عظیم هستند.

 نظر دهید »

فواید از دست دادن کنترل در ازدواج شما | سری اول

18 آذر 1399 توسط زهرا اسفندیاری

فواید از دست دادن کنترل در ازدواج شما
گرچه دلم برای شوهرم ، لروی بسیار تنگ شده بود ، اما عمداً با لحنی یخی به تماس تلفنی او پاسخ دادم. گفته های من مختصر و پر از لفافه بود که به او می فهماند من چقدر از زندگی و کارش متنفرم.

ببینید ، LeRoy با شرکت پدر من کار کرده بود که چندین شب در هفته او را بیرون نگه می داشت. من می دانستم که این کار یک ضرورت است ، اما نمی خواستم به واقعیت ها گوش کنم. من فقط می خواستم شوهرم به خانه بیاید و زندگی را که اعتقاد داشتم خدا برای ما برنامه ریزی کرده است داشته باشد.

با نگاه به گذشته ، اکنون متوجه شدم که می توانستم انتظاراتم را برطرف کنم و بپذیرم که این بهترین رقم در آن فصل از زندگی ما بود و از او حمایت و تشویق می کردم. من ممکن است به شکلی لطف آمیز اعلام کرده باشم که نگران این هستم که این شغل خاص می تواند برای ازدواج ما مضر باشد. در عوض ، اجازه دادم احساساتم هدایت شود و خودم را در تلاش برای دستکاری شوهرم دیدم.

این اولین بار یا آخرین باری نبود که سعی می کردم اراده خود را بر شوهرم ابراز کنم. فکر کردم که دارم به لروی کمک می کنم و سعی نمی کنم او را کنترل کنم. من واقعاً اعتقاد داشتم که وقتی او را تحت فشار قرار می دهم تا کارهایی را که می خواهم انجام دهم ، وقتی روی روش دیگری برای والدین اصرار کردم و وقتی به او گفتم چگونه رانندگی کند ، کار خوبی انجام می دهم.

میل انسان برای کنترل بخشی از طبیعت سقوط کرده ماست. در پیدایش 3 ، اولین زوجین اقتدار خدا را رد کردند ، که منجر به تمایل بشریت به تلاش برای عملکرد مستقل از خدا و فراخوانی عکسهای زندگی ما و زندگی دیگران شد.

و تنها زنان مقصر این گرایش نیستند. مردان می توانند به همان اندازه مشتاق کنترل همسر خود باشند. اگرچه LeRoy هرگز تلاشی برای کنترل من نکرده است ، من به بسیاری از زنانی که تحت شوهر سلطه گر رنج دیده اند ، مشاوره داده ام. من دیده ام که مردان از کتاب مقدس سو abuse استفاده می کنند و دستکاری می کنند ، و از همسر خود خواستار “تسلیم شدن” در برابر احساسات گناهکارانه خود هستند - از الزام او به مشاهده پورنو تا کنترل جایی که می رود ، که او را به عنوان دوست دارد و حتی نحوه لباس پوشیدن.

زن و شوهرها وقتی می خواهند همسر خود را کنترل کنند ، خود را در موقعیت خدا قرار می دهند ، آزادی و خلاقیت را له می کنند و این پیام را می دهند که همسر یا همسر آنها نمی توانند کاری درست انجام دهند. آنها به جای اینکه به عنوان یک شریک زندگی زندگی کنند ، پدر یا مادر ، رئیس ، مربی - یا حتی بدتر از آنها شده اند.

اگر فکر نمی کنید که آیا ممکن است در کنترل رفتار در ازدواج خود مقصر باشید ، این پیشنهادات را در نظر بگیرید:
جو را ارزیابی کنید
آیا رابطه شما با وضعیتی که شما و همسرتان برای کنترل دارید پر از اختلاف است؟ یا شاید پویایی است که همسر شما قبلاً از آن رضایت داشته است. برخی از سوالات خوبی که می توانید از خود بپرسید شامل موارد زیر است:

اگر اوضاع طبق برنامه ریزی من پیش نرود ، آیا دچار استرس می شوم و از راه های آسیب زا پاسخ می دهم؟
آیا عملکرد من به گونه ای است که گمان می کنم شیوه عملکرد من از همسرم برتر است؟
آیا به سختی می توانم به همسرم موکول کنم؟
چه کسی بیشتر اوقات شلیک می کند؟
آیا من و همسرم در زمان تصمیم گیری های بزرگ به همان اندازه کمک می کنیم؟
آیا همسر من با ارائه ایده یا برنامه جایگزین احساس امنیت می کند؟
آیا من از همسرم ورودی دریافت می کنم و از آن ورودی قدردانی می کنم؟
اگر پاسخ های شما الگویی از رفتار کنترل را نشان می دهد ، وقت آن است که برای تغییر پویایی رابطه ای اقدام کنید. اولین قدم برای برگرداندن این الگوی ناسالم گفتگوی صادقانه و فروتنانه ای در مورد آن است.
رهایش کن
آیا تا به حال با یک سگ فریزبی بازی کرده اید؟ اگر او بتواند آن دیسک پلاستیکی را با دندان هایش ببندد ، مهم نیست که چقدر سخت می کشید. این شبیه گرایش همسر کنترل کننده است. وقتی چیزی به ذهنتان خطور می کند ، تکان خوردن برای شما غیرممکن است - هر چقدر همسرتان تلاش کند؟

در عوض ، چیزهای کوچک را رها کنید. تفاوت بین ترجیحات و واقعیت را ارزش جنگ در موضوعات بیاموزید. اگر هردوی شما برای راه خود دعوا می کنید ، به یاد داشته باشید که فروتنی راه مسیح است.

به عنوان یک کمال گرا در حال بهبود ، یاد گرفته ام که راه من همیشه درست یا بهترین نیست. وقتی فهمیدم که بیش از یک گزینه خوب برای بررسی وجود دارد - اینکه پیشنهادات شوهرم در واقع بهتر از برنامه برنامه ریزی شده من باشد یا اینکه امتحان چیز دیگری می تواند یک تجربه یادگیری باشد - من آزادی جدیدی پیدا کردم. من مجبور نبودم همیشه مطمئن شوم که اوضاع آن طور که فکر می کردم پیش رفته است و این تحقق آرامش قلب و ازدواج من است.

 نظر دهید »

هنگامی که احساس می کنید توسط همسر زورگو خود له شده اید | سری سوم

17 آذر 1399 توسط زهرا اسفندیاری

به عنوان مثال افراد خودمحور می توانند در پذیرفتن تقصیرات خود مشکل داشته باشند زیرا با تمایل درونی شدید به کامل بودن یا خاص بودن زندگی می کنند. کمتر از کامل بودن - یا احساس خاص نبودن - احساس شرم و نارسایی شدیدی را برای آنها به همراه دارد که باید آنها را از بین ببرند. Cloud و Townsend می گویند ، این نوع همسران باید “به اصرار برای” خوب بودن “نه بگویند و مهارت های بخشش و اندوه را بیاموزند.”

افراد قضاوت کننده ، که می توانند نسبت به دیگران بسیار منتقد باشند ، با یک قاضی بسیار سختگیر و محکوم خود زندگی می کنند. آنها وجدان خود را عادی می کنند. ابر و تاونسند می گویند ، این نوع همسران باید یاد بگیرند که از خدا و دیگران به خاطر شکست هایشان شفقت و بخشش بگیرند و به خاطر عیب دیگران دلسوزی کنند.

کنترل افراد ، در زیر آن قسمت بیرونی سخت ، اغلب در تلاشند تا سطح بالایی از اضطراب را کنترل کنند یا از احساس درماندگی جلوگیری کنند. این باعث می شود اضطراب بیشتری داشته باشند که بدانند همه چیز بین شما درست نیست.
برای ازدواج خود یک نکته پاداش می خواهید؟ شما می توانید با پرداختن به عدم امنیت به این نوع همسران قدرتمندانه کمک کنید. به آنها بگویید که پذیرفتن خطاهای آنها باعث می شود که آنها انسانی تر و دوست داشتنی تر باشند ، نه دوست داشتنی.

 

منتظر تغییر
یک جمله بزرگ برای ازدواج این است که ، تغییری باشید که می خواهید ببینید. دقیقاً مانند والدین ، ​​اطمینان حاصل کنید که شما از عادت های احترام الگو برداری می کنید. امیدوارم همسرتان نیز این عادت ها را اتخاذ کند ، درصورتی که رفتارهای ناآشنا را برای او طبیعی تر کنید. به همسرتان اطلاع دهید که خودتان در مورد رشد خداپسندی جدی هستید. این را برای شما معمول کنید که در یک لحظه ساکت با همسرتان چک کنید و از او س byال کنید ، آیا کاری انجام می دهم که شما را آزار دهد - چیزی که واقعاً دوست دارید من آن را تغییر دهم؟

تغییری که از قلب آغاز می شود - به دلیل عشق به پدر ما و قدردانی از همسری که او به ما برکت داده است - همیشه بهترین نوع تغییر برای امید است. اما ممکن است زمان ببرد. ممکن است یک قدم به جلو ، دو قدم به عقب برای مدتی باشد.

اگر همسرتان رفتار خودمحورانه خود را تغییر ندهد چه؟ آنها ممکن است باور نکنند که تغییر برای آنها امکان پذیر است. یا پریشانی شما ممکن است آنها را به اندازه کافی ناراحت نکند تا انگیزه تغییر را ایجاد کند. اگر مسئله به اندازه کافی جدی است ، ممکن است لازم باشد عواقب خودخواهی و بی احترامی را ادامه دهید. با این حال مهم است که شما می دانید چگونه این کار را به خوبی انجام دهید و مطمئن باشید که همگام با اهداف خدا کار می کنید و نه برای انگیزه های خودخواهانه خود. برای کمک به ایجاد عواقب ، به کتاب Cloudaries in Marriage در Cloud و Townsend یا Leslie Vernick’s How to Act Right When Your همسر اشتباه عمل می کند ، مراجعه کنید.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 22
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

وبلاگ انگیزشی

وبلاگ انگیزشی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس