فواید از دست دادن کنترل در ازدواج شما | سری اول
فواید از دست دادن کنترل در ازدواج شما
گرچه دلم برای شوهرم ، لروی بسیار تنگ شده بود ، اما عمداً با لحنی یخی به تماس تلفنی او پاسخ دادم. گفته های من مختصر و پر از لفافه بود که به او می فهماند من چقدر از زندگی و کارش متنفرم.
ببینید ، LeRoy با شرکت پدر من کار کرده بود که چندین شب در هفته او را بیرون نگه می داشت. من می دانستم که این کار یک ضرورت است ، اما نمی خواستم به واقعیت ها گوش کنم. من فقط می خواستم شوهرم به خانه بیاید و زندگی را که اعتقاد داشتم خدا برای ما برنامه ریزی کرده است داشته باشد.
با نگاه به گذشته ، اکنون متوجه شدم که می توانستم انتظاراتم را برطرف کنم و بپذیرم که این بهترین رقم در آن فصل از زندگی ما بود و از او حمایت و تشویق می کردم. من ممکن است به شکلی لطف آمیز اعلام کرده باشم که نگران این هستم که این شغل خاص می تواند برای ازدواج ما مضر باشد. در عوض ، اجازه دادم احساساتم هدایت شود و خودم را در تلاش برای دستکاری شوهرم دیدم.
این اولین بار یا آخرین باری نبود که سعی می کردم اراده خود را بر شوهرم ابراز کنم. فکر کردم که دارم به لروی کمک می کنم و سعی نمی کنم او را کنترل کنم. من واقعاً اعتقاد داشتم که وقتی او را تحت فشار قرار می دهم تا کارهایی را که می خواهم انجام دهم ، وقتی روی روش دیگری برای والدین اصرار کردم و وقتی به او گفتم چگونه رانندگی کند ، کار خوبی انجام می دهم.
میل انسان برای کنترل بخشی از طبیعت سقوط کرده ماست. در پیدایش 3 ، اولین زوجین اقتدار خدا را رد کردند ، که منجر به تمایل بشریت به تلاش برای عملکرد مستقل از خدا و فراخوانی عکسهای زندگی ما و زندگی دیگران شد.
و تنها زنان مقصر این گرایش نیستند. مردان می توانند به همان اندازه مشتاق کنترل همسر خود باشند. اگرچه LeRoy هرگز تلاشی برای کنترل من نکرده است ، من به بسیاری از زنانی که تحت شوهر سلطه گر رنج دیده اند ، مشاوره داده ام. من دیده ام که مردان از کتاب مقدس سو abuse استفاده می کنند و دستکاری می کنند ، و از همسر خود خواستار “تسلیم شدن” در برابر احساسات گناهکارانه خود هستند - از الزام او به مشاهده پورنو تا کنترل جایی که می رود ، که او را به عنوان دوست دارد و حتی نحوه لباس پوشیدن.
زن و شوهرها وقتی می خواهند همسر خود را کنترل کنند ، خود را در موقعیت خدا قرار می دهند ، آزادی و خلاقیت را له می کنند و این پیام را می دهند که همسر یا همسر آنها نمی توانند کاری درست انجام دهند. آنها به جای اینکه به عنوان یک شریک زندگی زندگی کنند ، پدر یا مادر ، رئیس ، مربی - یا حتی بدتر از آنها شده اند.
اگر فکر نمی کنید که آیا ممکن است در کنترل رفتار در ازدواج خود مقصر باشید ، این پیشنهادات را در نظر بگیرید:
جو را ارزیابی کنید
آیا رابطه شما با وضعیتی که شما و همسرتان برای کنترل دارید پر از اختلاف است؟ یا شاید پویایی است که همسر شما قبلاً از آن رضایت داشته است. برخی از سوالات خوبی که می توانید از خود بپرسید شامل موارد زیر است:
اگر اوضاع طبق برنامه ریزی من پیش نرود ، آیا دچار استرس می شوم و از راه های آسیب زا پاسخ می دهم؟
آیا عملکرد من به گونه ای است که گمان می کنم شیوه عملکرد من از همسرم برتر است؟
آیا به سختی می توانم به همسرم موکول کنم؟
چه کسی بیشتر اوقات شلیک می کند؟
آیا من و همسرم در زمان تصمیم گیری های بزرگ به همان اندازه کمک می کنیم؟
آیا همسر من با ارائه ایده یا برنامه جایگزین احساس امنیت می کند؟
آیا من از همسرم ورودی دریافت می کنم و از آن ورودی قدردانی می کنم؟
اگر پاسخ های شما الگویی از رفتار کنترل را نشان می دهد ، وقت آن است که برای تغییر پویایی رابطه ای اقدام کنید. اولین قدم برای برگرداندن این الگوی ناسالم گفتگوی صادقانه و فروتنانه ای در مورد آن است.
رهایش کن
آیا تا به حال با یک سگ فریزبی بازی کرده اید؟ اگر او بتواند آن دیسک پلاستیکی را با دندان هایش ببندد ، مهم نیست که چقدر سخت می کشید. این شبیه گرایش همسر کنترل کننده است. وقتی چیزی به ذهنتان خطور می کند ، تکان خوردن برای شما غیرممکن است - هر چقدر همسرتان تلاش کند؟
در عوض ، چیزهای کوچک را رها کنید. تفاوت بین ترجیحات و واقعیت را ارزش جنگ در موضوعات بیاموزید. اگر هردوی شما برای راه خود دعوا می کنید ، به یاد داشته باشید که فروتنی راه مسیح است.
به عنوان یک کمال گرا در حال بهبود ، یاد گرفته ام که راه من همیشه درست یا بهترین نیست. وقتی فهمیدم که بیش از یک گزینه خوب برای بررسی وجود دارد - اینکه پیشنهادات شوهرم در واقع بهتر از برنامه برنامه ریزی شده من باشد یا اینکه امتحان چیز دیگری می تواند یک تجربه یادگیری باشد - من آزادی جدیدی پیدا کردم. من مجبور نبودم همیشه مطمئن شوم که اوضاع آن طور که فکر می کردم پیش رفته است و این تحقق آرامش قلب و ازدواج من است.