وبلاگ انگیزشی

وبلاگ انگیزشی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

خوشبختی

31 مرداد 1399 توسط زهرا اسفندیاری

اصطلاح خوشبختی در چارچوب حالات روحی یا عاطفی به کار می رود ، از جمله احساسات مثبت یا دلپذیر اعم از قناعت تا شادی شدید. همچنین در زمینه رضایت از زندگی ، بهزیستی ذهنی ، eudaimonia ، شکوفایی و بهزیستی استفاده می شود. از دهه 1960 ، تحقیقات شادی در طیف گسترده ای از رشته های علمی از جمله ژئرولوژی ، روانشناسی اجتماعی و روانشناسی مثبت ، تحقیقات بالینی و پزشکی و اقتصاد شادی انجام شده است. خوشبختی موضوع بحث در مورد استفاده و معنی است ، و در مورد اختلافات احتمالی در فهم توسط فرهنگ. این کلمه بیشتر در رابطه با دو عامل استفاده می شود:

خوشبختی

تجربه فعلی احساس یک احساس (تأثیر) مانند لذت یا شادی ، یا یک احساس عمومی تر از “وضعیت عاطفی به عنوان یک کل".  به عنوان مثال دانیل کانمن ، خوشبختی را “آنچه من در اینجا و اکنون تجربه می کنم” تعریف کرده است. این کاربرد در تعاریف فرهنگ لغت از خوشبختی رایج است. ارزیابی رضایت از زندگی ، از قبیل کیفیت زندگی.  به عنوان مثال Rutut Veenhoven شادی را “قدردانی کلی از زندگی یک کل” تعریف کرده است. 

Kahneman گفته است که این برای مردم مهمتر از تجربه فعلی است. برخی از کاربردها می تواند هر دو عامل را شامل شود. بهزیستی ذهنی (swb)  شامل اقدامات تجربه فعلی (احساسات ، خلق و خو و احساسات) و رضایت از زندگی است.  به عنوان مثال سونیا لیوبومیرسکی خوشبختی را “تجربه شادی ، رضایت ، یا بهزیستی مثبت” توصیف کرده است ، همراه با این احساس که زندگی فرد خوب ، معنی دار و ارزشمند است. “[ Eudaimonia،] یک اصطلاح یونانی است. ترجمه های مختلف به عنوان شادی ، رفاه ، شکوفایی و برکت. خاویر لندز  پیشنهاد کرده است که سعادت شامل معیارهای بهزیستی ذهنی ، خلق و خو و اودیمیمونی است. این کاربردهای مختلف می تواند نتایج متفاوتی را ارائه دهد. 

به عنوان مثال ، ارتباط سطح درآمدی با اقدامات رضایت از زندگی قابل ملاحظه است ، اما حداقل با آستانه مشخص ، با اقدامات تجربه فعلی ، بسیار ضعیف تر است.  در حالی که کشورهای نوردیک غالباً بیشترین امتیاز را در نظرسنجی های Swb قرار می دهند ، کشورهای آمریکای جنوبی از نظر سنجی مبتنی بر تأثیر زندگی مثبت فعلی ، بالاترین امتیاز را کسب می کنند.  معنای ضمنی کلمه ممکن است بسته به متن متفاوت باشد ، شادی را به عنوان یک polyseme و یک مفهوم فازی واجد شرایط می داند. برخی از کاربران این مسائل را می پذیرند ، اما به دلیل قدرت جمع آوری آن ، همچنان از این کلمه استفاده می کنند.

فلسفه خوشبختی اغلب همراه با اخلاق مورد بحث قرار می گیرد. جوامع سنتی اروپا ، که از یونانیان و از مسیحیت به ارث رسیده بودند ، غالباً خوشبختی را با اخلاق پیوند می دادند ، که مربوط به عملکرد در نوع خاصی از زندگی اجتماعی بود. با این حال ، با ظهور فردگرایی ، که بخشی از آن توسط پروتستانتیسم و ​​سرمایه داری به وجود آمده است ، به تدریج پیوند بین وظیفه در یک جامعه و خوشبختی شکسته شد. نتیجه آن تعریف مجدد از اصطلاحات اخلاقی بود. شادی دیگر در رابطه با زندگی اجتماعی تعریف نمی شود بلکه از نظر روانشناسی فردی است. اما خوشبختی اصطلاح دشوار فلسفه اخلاقی است. در طول تاریخ فلسفه اخلاقی ، نوساناتی بین تلاش برای تعریف اخلاق از نظر پیامدهای منتهی به خوشبختی و تلاش برای تعریف اخلاق به تعبیری وجود دارد که اصلاً هیچ ارتباطی با خوشبختی ندارد.

در اخلاق نیکوماچای ، که در سال 350 قبل از میلاد مسیح نوشته شده است ، ارسطو اظهار داشت که خوشبختی (همچنین خوب بودن و انجام دادن خوب) تنها کاری است که انسانها بر خلاف ثروت ، افتخار ، سلامتی یا دوستی ، به خاطر خودشان آرزو می کنند. وی مشاهده کرد که مردان نه تنها به خاطر خودشان بلکه به منظور سعادتمندی ، به دنبال ثروت ، افتخار و سلامتی هستند. برای ارسطو اصطلاح eudaimonia ، که به معنای “خوشبختی” یا “شکوفا شدن” ترجمه می شود ، یک فعالیت است نه یک احساسات یا یک وضعیت. Eudaimonia (یونانی: εὐδαιμονία) یک کلمه کلاسیک یونانی است که از کلمه “eu” ("خوب” یا “خوب بودن") و “daimōn” ("روح” یا “الوهیت جزئی” استفاده می شود که با استفاده از پسوند به معنی تعداد زیادی یا ثروت) به این ترتیب درک می شود ، زندگی شاد زندگی خوب است ، یعنی زندگی که در آن انسان طبیعت انسانی را به روشی عالی برآورده می کند.

به طور خاص ، ارسطو استدلال می کند که زندگی خوب زندگی یک فعالیت عالی منطقی است. وی با “استدلال عملکرد” ​​به این ادعا رسید. اساساً ، اگر صحیح باشد ، هر موجود زنده یك كاركرد دارد ، آن چیزی است كه به طور یگانه انجام می دهد. از نظر ارسطو عملکرد انسان عقل است ، زیرا این تنها چیزی است که انسانها به طور منحصر به فرد انجام می دهند. و انجام عملکرد خوب یا عالی ، خوب است. به گفته ارسطو ، زندگی یک فعالیت عالی منطقی ، زندگی شاد است. ارسطو استدلال كرد كه دومين زندگي بهتر براي افراد ناتوان از فعاليت عقلي بسيار خوب ، فضيلت اخلاقي است. اخلاق دانان غربی بر اساس خوشبختی حاصل از چنین رفتاری ، استدلال می كنند كه چگونه انسانها باید بصورت فردی یا جمعی رفتار كنند. سودجویان ، مانند جان استوارت میل و جرمی بنتام ، از بزرگترین اصل خوشبختی به عنوان راهنمایی برای رفتار اخلاقی دفاع کردند.

فردریش نیچه با انتقاد از تمركز سودجویان انگلیسی برای دستیابی به بزرگترین خوشبختی ، اظهار داشت كه “انسان برای سعادت تلاش نمی كند ، فقط انگلیسی می كند.” نیچه به این معنی است که خوشبختی رسیدن به هدف نهایی و هدف از وجود یک فرد ، به قول او “باعث تحقیر فرد می شود". در عوض ، نیچه آرزو داشت فرهنگی را بگذارد که اهداف بالاتر و دشوارتر از “خوشبختی صرف” را تعیین کند. وی چهره شبه دیستوپی “آخرین مرد” را به عنوان نوعی آزمایش فکری علیه سودجویان و افراد سعادتجو معرفی کرد. این افراد “آخرین مرد” که فقط به دنبال لذت و سلامتی خود هستند و از هرگونه خطر ، فشار ، سختی ، چالش ، مبارزه جلوگیری می کنند ، برای خواننده نیچه به نظر می رسد تحقیر آمیز باشند.

در عوض ، نیچه از ما می خواهد که ارزش آنچه دشوار است را در نظر بگیریم ، چیزی که فقط با تلاش ، دشواری ، درد می تواند بدست بیاورد و بدین ترتیب برای دیدن ارزش رنج و رنج و نارضایتی واقعاً در ایجاد همه چیز با ارزش در زندگی بازی می کنیم ، از جمله همه بالاترین دستاوردهای فرهنگ بشری ، حداقل از همه فلسفه.  در سال 2004 ، دارین مک ماهون ادعا کرد که با گذشت زمان تأکید از خوشبختی فضیلت به فضیلت خوشبختی تغییر می یابد.  همه فرهنگ ها به دنبال به حداکثر رساندن خوشبختی نیستند ،  و برخی از فرهنگ ها نسبت به شادی بی تفاوت هستند.

 

 نظر دهید »

انرژی مثبت

30 مرداد 1399 توسط زهرا اسفندیاری

مثبت ماندن می تواند سخت باشد. هنگامی که شما با یک توالی منفی ، ناکامی ، ناامیدی و دل شکسته بمباران می شوید ، موقعیت مثبت می تواند به دست آورد. هر مشکلی که با آن روبرو می شوید از انرژی ، مقاومت و کمی ایمان خود خارج می شود. هنگامی که انرژی مثبت شما کاهش می یابد ، بدبینی به آرامی شروع به خزش کرده و می کند. مثبت اندیشی یک ذهنیت ذهنی و عاطفی است که به خوبی تمرکز می کند و انتظار نتایج مثبت دارد. توسعه و حفظ انرژی مثبت بیشتر از صرف فکر کردن در افکار شاد را شامل می شود.

انرژی مثبت

این پیش بینی خیر (یعنی خوشبختی ، سلامتی و موفقیت) است و این عقیده است که همه چیز - موقعیت ها ، موانع و مشکلات - در پایان به طرز مطلوب کار می کنند. خوش بینی شامل نادیده گرفتن منفی نیست. این تأیید منفی است اما پس از آن تصمیم به تمرکز روی مثبت می دهید. ریشه آن ، این باور ساده است که با وجود شرایط فعلی ، امور در پایان مطلوب به پیش می روند. ذهن مثبت از قلب پر از ایمان سرچشمه می گیرد. اگر می خواهید در مواجهه با چالش ها و موقعیت های منفی مثبت بمانید ، در اینجا 20 کار وجود دارد که می توانید برای احیای انرژی مثبت خود انجام دهید:

1. از طبیعت لذت ببرید تحقیقات نشان می دهد لذت بردن از بیرون از منزل باعث تقویت سلامت انسان می شود. اثبات شده است که گذراندن وقت در محیط های طبیعی بی نظیر باعث کاهش سطح استرس ، بهبود حافظه کاری و ایجاد جوانسازی می شود.

2. اعمال تصادفی از مهربانی را انجام دهید یافتن راه هایی برای لبخند زدن به چهره دیگران به همان اندازه که شما را تحت تأثیر قرار می دهد ، تأثیر می گذارد. این امر توجه شما و مشکلات شما را از بین می برد و به شما اجازه می دهد نیرویی مثبت در زندگی دیگران باشید. انجام خوب برای دیگران باعث می شود احساس خوبی داشته باشید. این حالت روحیه شما را بالا می برد ، عزت نفس و عزت نفس را بهبود می بخشد. همچنین به عنوان یک حواس پرتی کوچک از چالش های فعلی شما خدمت می کند.

3. ایجاد نگرش از قدردانی توجه و قدردانی از مثبت ها در زندگی ما راهی عالی برای بالا بردن روحیه شما و تقویت ذهنی به شما است. با تشکر از چیزهای ساده در زندگی ، شروع به تمرین قدردانی کنید.

4. استراحت ذهنی کنید فرسودگی قاتل خاموش مثبت است. یاد بگیرید که وقتی همه چیز خراب می شود ، استراحت کنید. کاری انجام دهید که ذهن شما را از هر چالشی که با آن روبرو هستید جدا کنید - و این فقط می تواند به معنای چرت زدن باشد.

5- بخندید خنده واقعاً بهترین دارو برای بسیاری از مواردی است که ما را آزار می دهد. خنده سیستم ایمنی شما را تقویت می کند ، روحیه را تقویت می کند ، درد را کاهش می دهد و شما را از اثرات مضر استرس محافظت می کند. روشی برای خندیدن - غالباً پیدا کنید. یک کمدی را تماشا کنید ، عصر را با دوست دیوانه خود که می داند چگونه شما را در بخیه نگه دارد بگذرانید. یک شب بازی را با دوستان خود برگزار کنید. 

6. با افراد مثبت آویزان شوید تحقیقات نشان می دهد که استرس مسری است  - و هرچه خود را با آن محاصره کنید ، احتمال اینکه اجازه دهید تأثیر آن بر افکار شما باشد ، احتمال بیشتری دارد. به همان روشی که استرس و منفی مسری هستند ، خوشبختی نیز همین است. “شما میانگین 5 نفری هستید که بیشترین وقت را با آنها سپری می کنید.” نکته آخر این است که الگوهای رفتاری و تفکر ما آینه هایی را که ما به آن آویزان هستیم آینه می دهد. افرادی را که به حلقه خود اجازه می دهید با دقت انتخاب کنید.

7. بلافاصله به دنبال خط نقره ای باشید تلاش در وادار کردن تفکر خوش بینانه در میان آشفتگی عاطفی یا کمی شوکه شده معمولاً چنین کاری را انجام نمی دهد. به خودتان آموزش دهید تا به دنبال درس باشید و مکان روشن را پیدا کنید ، نه تنها بار را کمی کاهش می دهد ، بلکه به آرامی شروع به تبدیل کل فرایند فکر شما می کند.

8. نفس عمیق بکشید تمرینات تنفس به بیرون کشیدن هوای سمی از بدن شما کمک می کند و بدن و از همه مهمتر - مغز شما را با هوای تازه دوباره پر می کند. این ذهن شما را پاک می کند و به شما امکان می دهد وضوح ذهنی را بازیابی کنید. یک لحظه شفافیت در زمان مناسب می تواند همه چیز را تغییر دهد.

9- خود را یادآوری كنید كه در مورد منفی نباشید از سکونت در طبقه پایین اجتناب کنید. داونر شما را پایین می آورد! تمرکز روی نگاتیوها فقط ناخوشایند نیست ، بلکه باعث می شود تا در مقابله با سایر وظایفی که با آنها روبرو هستید ، کمتر موثر باشید. نگاتیو منفی تر تولید می کند. اتفاقات بد رخ می دهد - سعی کنید آنها را بارها و بارها تکرار نکنید و در مورد عدم رضایت خاطر رفع کنید. به جای آن صحنه های مثبت را در ذهن خود بازی کنید.

10. در بحث مثبت صحبت کنید با خود صحبت کنید. به خود بگویید همه چیز در حال چرخش است و در پایان نتیجه خواهد گرفت. این رو بلند بگو. سخن گفتن آنچه شما با صدای بلند هستید پیام را تقویت و تقویت می کند. شما آن را می گویید و همزمان می شنوید.

 نظر دهید »

مشاوره انگیزشی

30 مرداد 1399 توسط زهرا اسفندیاری

مصاحبه انگیزشی (MI) یک رویکرد مشاوره است که بخشی از آن توسط روانشناسان بالینی ویلیام آر میلر و استفان رولنیک ساخته شده است. این یک راهنمای ، سبک مشاوره مشتری محور برای ایجاد تغییر رفتار با کمک به مشتریان برای کشف و برطرف کردن دوگانگی است. در مقایسه با مشاوره غیر راهنمایی ، بیشتر متمرکز و هدفمند است و از طریق این روش جهت گیری ، از درمان سنتی محور مشتری محور راجرین خارج می شود ، که در آن درمانگران سعی می کنند تا به جای شرکت در موارد غیرمستقیم ، بر مشتری تأثیر بگذارند تا در نظر داشته باشند. اکتشاف درمانی. بررسی و برطرف کردن دوگانگی یک هدف اساسی است و مشاور به طور عمدی در پیگیری این هدف راهنمایی می کند.  MI در مرکزیت نه فقط با تکنیک بلکه با روحیه آن به عنوان یک سبک تسهیل کننده برای روابط بین فردی تعریف می شود.  مفاهیم اصلی از تجربه در زمینه درمان مشروبات الکلی تکامل یافته است ، و MI نخستین بار توسط میلر (1983) در مقاله ای که در مجله روانشناسی رفتاری و رفتاری منتشر شد ، توصیف شد. میلر و رولنیک در سال 1991 در توضیحات مفصلی از روشهای بالینی در مورد این مفاهیم و رویکردهای اساسی توضیح دادند.

مصاحبه انگیزشی (MI) یک استراتژی فرد محور است. از آن برای استخراج انگیزه بیمار برای تغییر یک رفتار منفی خاص استفاده می شود. MI مشتری را درگیر می کند ، بحث را تغییر می دهد و انگیزه بیمار را به وجود می آورد تا تغییرات مثبتی ایجاد کند. به عنوان مثال ، با پرسیدن به بیمار سوالاتی مانند: “چگونه ممکن است دوست داشته باشید تغییر گفتگو را ایجاد کند:” چگونه ممکن است دوست داشته باشید که چیزها متفاوت باشند؟ ” یا “چگونه __ با کارهایی که می خواهید انجام دهید چگونه دخالت می کند؟” برخلاف مداخلات و درمان های بالینی ، MI تکنیکی است که مصاحبه کننده (پزشک) از مصاحبه شونده (بیمار) در بیان تغییر رفتار با بیان پذیرش خود از مصاحبه شونده بدون قضاوت کمک می کند.  با این کار ، MI شامل این عقیده است که هر بیمار ممکن است در مراحل مختلف سطح آمادگی قرار داشته باشد و ممکن است نیاز داشته باشد مطابق با سطح بیمار و نیازهای فعلی عمل کند. بسته به مشتری دانش به تنهایی معمولاً برای ایجاد انگیزه در ایجاد تغییر در مشتری کافی نیست ، و باید چالش هایی در حفظ تغییرات به عنوان یک قاعده در نظر گرفت ، نه یک استثنا. ترکیب MI می تواند به بیماران کمک کند تا عدم قطعیت ها و تردیدهای خود را برطرف کنند که ممکن است آنها را از تمایل ذاتی خود برای تغییر در رابطه با یک رفتار یا عادت خاص باز دارد. در عین حال ، می توان دریافت که MI تضمین می کند که شرکت کنندگان بیشتر به عنوان اعضای تیم برای حل مشکل به جای پزشک و بیمار مورد بررسی قرار می گیرند. از این رو ، این تکنیک را می توان به همکاری نسبت داد که به احترام به خود و استقلال احترام می گذارد.

برای موفقیت در مصاحبه انگیزشی ، یک پزشک باید حس قوی از “هدف ، راهبردها و مهارتهای واضح برای چنین اهدافی” داشته باشد. (استناد کامل به این نیاز) این تضمین می کند که پزشک معالج می داند اهداف قبلی را در چه مواردی می خواهد به دست آورد. وارد مصاحبه انگیزشی علاوه بر این ، پزشکان باید مهارت های متقابل و کاملاً متقابل داشته باشند که شامل این موارد باشد. پرسیدن سوالات پایان باز ، گوش دادن به تأمل ، اظهارات تأیید و تکرار بازگشت به بیمار.  چنین مهارتهایی به صورت پویا مورد استفاده قرار می گیرد که پزشک به طور جدی به بیمار گوش می دهد و در ضمن برجسته کردن آنچه که آنها به خوبی انجام داده اند ، گفته های آنها را به آنها بازگرداند. به این ترتیب ، می تواند اعتماد به نفس آنها را برای تغییر بهبود بخشد.

علاوه بر این ، در همان زمان پزشک باید هنگام انجام سکته قلبی پنج اصل زیر را در نظر داشته باشد.  ابراز همدردی ویرایش کنید این به معنای گوش دادن و ابراز همدردی با بیماران از طریق استفاده از گوش دادن بازتابنده است. در این مرحله ، پزشک به جای اینکه به بیمار بگوید چه کاری انجام دهد ، گوش می دهد و ایده هایی را که بیمار در مورد آنها بحث کرده است ، ارائه می دهد.  این امید را می دهد تا اطمینان حاصل شود كه بیمار احساس احترام می كند و در هنگام ابراز افكار ، احساسات و تجربیات آنها حكمی صادر نمی شود ، بلكه در عوض ، به بیمار نشان می دهد كه پزشك پزشك واقعاً به بیمار و شرایط آنها علاقه دارد.  این هدف برای تقویت روابط بین دو طرف و تضمین این همکاری است ،  و به بیمار این امکان را می دهد تا احساس کند که پزشک پشتیبان است و بنابراین مایل خواهد بود که نسبت به افکار واقعی خود باز باشد.

 اختلاف را ویرایش کنید این به معنای کمک به بیماران در ایجاد اختلاف بین خود فعلی و آنچه می خواهند در آینده باشند پس از ایجاد تغییر است. هدف اصلی این اصل افزایش آگاهی بیمار در مورد پیامدهای رفتارهای فعلی آنهاست.  این به بیمار اجازه می دهد تا جنبه های منفی را درک کند و رفتار خاصی را که MI در تلاش است تغییر دهد صادر کند.  این تحقق می تواند کمک و تشویق بیمار به سمت یک فداکاری برای تغییر باشد زیرا می تواند اختلاف بین رفتار فعلی و رفتار مورد نظر خود را مشاهده کند. این مهم است که بیمار کسی باشد که استدلال هایی را برای تغییر ایجاد می کند و اختلافات خود را متوجه می شود. یک روش مؤثر برای انجام این کار برای پزشک است که در گوش دادن به انعکاس فعال و تکرار آنچه بیمار به آنها گفته است شرکت کند و آن را به آنها بازگرداند. از استدلال جلوگیری کنید در طی دوره سکته قلبی ، پزشک ممکن است تمایل داشته باشد که با یک بیمار مشاجره کند ، به خصوص هنگامی که در مورد تغییر آنها متفق القول هستند و این به ویژه هنگامی که “مقاومت” از بیمار برآورده می شود ، صادق است. اگر پزشک متخصص تلاش کند تا تغییری را اعمال کند ، می تواند بیمار را به سمت خارج شدن بیشتر تشدید کند و می تواند باعث تخریب آنچه تاکنون انجام شده و باعث کاهش ارتباط با بیمار شود.  استدلال ها می تواند باعث شود بیمار بیمار دفاعی شود و از پزشک معالج که ضد تولید است ، فاصله بگیرد و از پیشرفت هایی که ممکن است حاصل شود ، می کاهد. وقتی بیماران کمی دفاعی و بحث برانگیز می شوند ، معمولاً نشانه تغییر برنامه حمله است. بزرگترین پیشرفت حاصل از تغییر رفتار وقتی بیمار استدلال های خود را به جای پزشک ارائه دهنده پزشک ارائه می دهد.
مقاومت در برابر ویرایش “نورد با مقاومت” در حال حاضر یک مفهوم قدیمی در MI است. در چاپ سوم کتاب میلر و رولنیک مصاحبه انگیزشی: کمک به تغییر مردم ، نویسندگان اظهار داشتند که کلمه مقاومت و همچنین اصطلاح “غلت زدن به مقاومت” را کاملاً رها کرده اند ، به دلیل گرایش این اصطلاح به سرزنش مشتری برای مشکلات در فرایند درمانی و مبهم کردن جنبه های مختلف دوگانگی.196 “مقاومت” ، همانطور که این ایده قبل از ترک در MI مطرح شده بود ، می تواند به اشکال مختلفی از قبیل استدلال ، قطع شدن ، انکار و نادیده گرفتن بیاید. بخشی از MI موفقیت آمیز ، نزدیک شدن به “مقاومت” با حرفه ای است ، به گونه ای که غیرقابل قضاوت است و به بیمار اجازه می دهد بار دیگر تأیید کند و بداند که استقلال خود را دارد  [صفحه مورد نیاز] و این انتخاب آنهاست وقتی تغییر آنها می آید

ویرایش خودکارآمدی را پشتیبانی کنید خودکارآمدی قوی می تواند پیش بینی کننده مهم موفقیت در تغییر رفتار باشد. در بسیاری از بیماران مسئله عدم خودکارآمدی وجود دارد. آنها ممکن است چندین بار به تنهایی سعی کرده اند تغییری در رفتار خود ایجاد کنند (به عنوان مثال تلاش برای متوقف کردن سیگار کشیدن ، کاهش وزن ، زودتر خوابیدن) و به دلیل این که آنها شکست خورده اند باعث می شود اعتماد به نفس خود را از دست دهند و از این رو خودکارآمدی خود را پایین می آورد. بنابراین ، مشخص است که برای بیمار چقدر مهم است که اعتقاد داشته باشد که خود کارآمد هستند و این وظیفه پزشک است که با استفاده از اقدامات خوب MI و گوش دادن به تأمل ، از آنها پشتیبانی کند. پزشک معالج با تأمل بر آنچه بیمار به آنها گفته بود ، می تواند نقاط قوت بیمار و آنچه را که در آنها موفق بوده است ، برجسته کند (مثلاً ستایش از بیمار که بجای فشار در این واقعیت که آنها شکست خورده اند ، یک هفته سیگار را ترک کرده است).

با برجسته کردن و پیشنهاد دادن به نواحی بیمار که در آنها موفق بوده اند ، این می تواند در تلاشهای آینده گنجانیده شود و می تواند اعتماد به نفس و کارآیی آنها را بهبود بخشد تا باور کند که آنها قادر به تغییر هستند.  در حالی که تفاوت بسیاری در تکنیک وجود دارد ، روح اصلی روش همان است و می تواند در چند نکته کلیدی مشخص شود: انگیزه برای تغییر از مشتری ایجاد می شود و از نیروهای خارج تحمیل نمی شود. وظیفه مشتری است و نه مشاور ، بیان و برطرف کردن دوگانگی مشتری. اقناع مستقیم روشی مؤثر برای رفع دوگانگی نیست. سبک مشاوره به طور کلی آرام است و اطلاعات را از مشتری دریافت می کند. مشاور راهنما است ، به این دلیل که به مشتری برای بررسی و برطرف کردن دوگانگی کمک می کند. آمادگی برای تغییر صفت مشتری نیست ، بلکه نتیجه نوسانی از تعامل بین فردی است. رابطه درمانی شبیه مشارکت یا همراهی است. درنهایت ، متخصصان باید بدانند که مصاحبه انگیزشی شامل همکاری است نه تقابل ، برانگیختن آموزش ، استقلال به جای اقتدار و اکتشاف به جای توضیح. فرآیندهای مؤثر برای تغییر مثبت ، بر اهداف کوچکی ، مهم برای مشتری ، خاص ، واقع بینانه و جهت گیری در زمان حال و یا آینده متمرکز می شوند.

 نظر دهید »

چگونه به موفقیت برسیم

28 مرداد 1399 توسط زهرا اسفندیاری

چگونه به موفقیت برسیم؟

رسیدن به موفقیت همیشه یکی از سوالاتی بوده که ذهن افراد را به خود درگیر کرده است. در رابطه با این موضوع می توان اینطور بیان کرد که برای دست یابی به موفقیت موارد مختلفی وجود دارند که می توان با استفاده از آن ها جاده ها را برای خود هموار کرد. البته لازم به ذکر این نکته نیز می باشد که تعریف موفقیت برای هر فردی جدا می باشد. به عنوان مثال بعضی ها موفقیت را در درس خواندن خلاصه می کنند و برخی دیگر در پیدا کردن یک شغل مناسب. 

رسیدن به شغل مناسب می توان به شما کمک کند که تا حدودی به موفقیت های بزرگی دست پیدا کنید. امروزه شغل های مختلفی وجود دارند که توانسته اند رتبه بندی خوبی را به خود اختصاص دهند. متاسفانه بسیاری از افراد بر این باور هستند که موفقیت شغلی تنها در مهندس و یا پزشک بودن خلاصه می گردد، در حالی که مشاغل گسترده تری وجود دارند که می تواند شما را در این جاده بیندازند که از جمله آن ها می توان به شغل اسباب کشی و نظافت منزل اشاره کرد. در ادامه می توانید اطلاعات گسترده تری را در رابطه با موفقیت و رسیدن به آن به دست بیاورید. 

چرا شغل اسباب کشی اهمیت دارد؟

امروزه خرید خانه برای هر فردی امکان پذیر نمی باشد. به همین علت افراد مجبور به تعویض خانه های خود به صورت سالانه و یا هر دوسال یک بار هستند. همین موضوع باعث خواهد شد تا لوازم آن ها دائما در معرض خرابی و یا وارد شدن آسیب قرار بگیرند. به همین علت نیاز است تا از شرکت هایی که در این زمینه فعال هستند، کمک گرفته شود. این شرکت ها با داشتن نیروهای حرفه ای می توانند خدماتی متعددی را از خود ارائه دهند که نتیجه نهایی آن راحت شدن اسباب کشی برای شماست. به همین علت ارتباط داشتن با این شرکت های خدماتی نه تنها آسانی را برای شما به همراه خواهد داشت، بلکه در صرفه جویی هزینه ها نیز به شما کمک خواهند کرد. به همین علت از این موضوع غافل نشوید. 

موفقیت روی یک جاده ریلی

هنگامی که برای اولین بار در جاده های ریلی اختراع شد ، مهندسان متوجه شدند خطوط ریلی بدون هیچ دلیل مشخص در نقاط مختلف می شکنند. وقتی بیشتر تحقیق کردند ، دریافتند که نور خورشید منجر به گسترش فلز تشکیل دهنده راه آهن شده و باعث ایجاد فشار می شود که خط را در ضعیف ترین نقاط خود می شکند.

به عنوان یک راهپیمایی در اطراف ، راه های ریلی دوباره طراحی شدند تا شامل شکافهایی شوند که امکان انبساط و انقباض فلز بدون شکستن آن را فراهم می آورد.

بنابراین ممکن است از خود بپرسید که این چه ارتباطی با دستیابی به موفقیت دارد؟
اخلاق داستان ساده است ، رسیدن به موفقیت فقط مسئله ای است که ابتدا شکست بخورید و سپس رویکرد خود را برای رسیدن به موفقیت اصلاح کنید!

موفقیت پس از شکست حاصل می شود

البته ممکن است تعداد کمی از افراد در آنجا وجود داشته باشند که از اولین تلاش ها پیروز شوند اما اکثر افراد موفق قبل از رسیدن به موفقیت بارها شکست خورده اند. (به شکست خود مراجعه کنید).

درصد بسیار زیادی از میلیاردرها در بسیاری از نقاط زندگی با مشکلات مالی روبرو شده اند و برخی از آنها حتی تمام پول خود را نیز از دست داده اند و مجبور بودند دوباره همه را شروع کنند.

یادگیری همه چیز در مورد اشتباه کردن است و سپس دانستن چگونگی جلوگیری از این اشتباهات در آینده. شما باید قبل از اینکه یاد بگیرید که چگونه آنها را به روش صحیح انجام دهید ، کارهایی اشتباه انجام دهید و در نتیجه برای رسیدن به موفقیت باید ابتدا بدانید که چگونه موفق نباشید.

آیا اولین باری که سعی کردید دوچرخه سوار شوید یا از اسکیت بورد استفاده کنید ، به یاد دارید؟
چند بار سقوط کردی؟ چند کار اشتباه کرده اید؟
من مطمئن هستم که شما ده ها بار افتادید اما هنوز هم یاد می گرفتید تا اینکه بدانید چگونه از اشتباهات خود جلوگیری کنید.

هنگامی که من برای اولین بار از 2ognmys خود شروع به کار کردم فقط روزانه 0.6 دلار درآمد کسب می کردم ، برای من این یک شکست کامل بود اما با یادگیری و اجتناب از اشتباهات خود ، 2 njohurmys خود به وب سایتی تبدیل شدم که هر ماه هزاران دلار برای من به ارمغان می آورد. اگر زود تلاش خود را متوقف کردم ، نمی توانستم یک وب سایت موفقی داشته باشم و اکنون نمی خواندی این مقاله را !


چرا مردم نتوانند موفق شوند؟

بنابراین اگر موفقیت همه چیز در مورد یادگیری و جلوگیری از اشتباه است ، پس چرا همه افراد موفق نمی شوند؟

فقط به این دلیل که اکثر افراد وقتی چند شکست اول خود را تجربه می کنند احساس بدی می کنند و افسرده می شوند !!

به جای ادامه روند یادگیری برای یادگیری چگونگی جلوگیری از اشتباهات خود ، این افراد در یک مرحله متوقف می شوند ، باورهای غلط درباره زندگی شکل می دهند و افسرده می شوند !!

در برنامه اعتماد به نفس جامد توضیح دادم كه تنها تفاوت بین كسانی كه موفق می شوند و افرادی كه اینگونه نیستند این است كه گروه اول تا آخر ادامه می یابند تا اینكه یاد بگیرند كه چگونه از همه اشتباهاتی كه انجام می دادند جلوگیری كنند در حالی كه گروه دوم احساس بدی دارند و تلاش خود را متوقف کنید.

برای خلاصه کردن همه اینها ، در اینجا مراحل دقیق مورد نیاز برای رسیدن به موفقیت ذکر شده است:

کاری انجام دهید !!: افرادی که تعلل می کنند یا کسانی که منتظر زمان مناسب هستند ، هرگز اولین تلاش خود را انجام نمی دهند و هرگز موفق نمی شوند. افرادی که از تلاش برای ترسیدن یا ترس از موفقیت می ترسند ، هرگز به چیزی نیز نمی رسند.
به شکلی متفاوت به شکست نگاه کنید: عدم موفقیت چیزی نیست جز کشف اینکه شما از رویکرد صحیح پیروی نمی کنید. بدون شکست هرگز نمی توانید از اشتباهاتی که انجام دادید مطلع شوید و هرگز به موفقیت نمی رسید
از اشتباهات خودداری کنید و دوباره امتحان کنید: درست بعد از ناکامی پس از رفع اشتباهاتی که در تلاش قبلی انجام داده اید ، آن را امتحان کنید

من نمی گویم که موفقیت بعد از تلاش دوم یا سوم حاصل خواهد شد ، اما آنچه به شما قول می دهم این است که اگر در تلاش و تلاش خود تلاش کنید ، به موفقیت برسید.

فاروک نه تنها دارای چندین درجه روانشناسی است بلکه یک دارنده MBA ، سرمایه گذار بازار سهام و کارآفرین نیز هست. اطلاعاتی که اکنون می خوانید می تواند شانس افزایش ثروت و ثروتمند شدن را به طرز چشمگیری افزایش دهد. اگر در مورد این گفته ها شک دارید ، مطالعه کنید که سایر بازدید کنندگان در مورد 2 شناmyself.com چه می گویند. کتاب چگونه من این کار را فاروک نوشتم و توضیح می دهد که چگونه او موفق به ساخت وب سایتی شد که هزاران دلار در ماه در کمتر از 2 تولید کند. سالها بدون پرداخت سکه

 نظر دهید »

اعتماد به نفس

27 مرداد 1399 توسط زهرا اسفندیاری

اعتماد به نفس کمی شبیه به آب جاری خانه شما است. ممکن است شما هر جزئیات را در مورد نحوه کار یا از کجا به دست بیاورید ، نمی دانید ، اما وقتی در آنجا نباشد ، بسیار دردناک است. مانند وقتی آب شما خاموش است ، کمبود اعتماد به نفس تأثیر منفی زیادی بر سلامتی و سبک زندگی شما خواهد گذاشت. خوشبختانه کارهایی هست که می توانید برای رونق بخشیدن به آن انجام دهید.

اطمینان چیست؟

در مکالمه روزمره ، اعتماد به نفس غالباً با عزت نفس اشتباه گرفته می شود و با اصطلاح کمتر شناخته شده “خودکارآمدی” همپوشانی می یابد. با این حال ، روانشناسی تعریف خاصی را به هریک از این اصطلاحات ارائه می دهد. تفکیک میان این سه مفید است:

خودکارآمدی: این اصطلاح ، همانطور که توسط آلبرت بندورا ، روانشناس کانادایی-آمریکایی تعریف شده است ، به اعتقاد شما به توانایی شما در انجام کارهای خاص تعریف می کند. اگر فکر می کنید توانایی آشپزی شام یا تکمیل یک پروژه را دارید ، این نشان دهنده خودکارآمدی بالا است. افراد با خودکارآمدی پایین اگر باور ندارند که در این امر موفق می شوند ، تلاش کمتری را برای انجام کار انجام می دهند ، احتمال شکست را افزایش می دهند.

اعتماد به نفس: در مقابل ، به گفته دکتر بندورا ، اعتماد به نفس بیشتر به این دیدگاه کلی مبنی بر اینکه احتمالاً برای دستیابی به یک هدف به ویژه بر اساس تجربه گذشته خود چقدر محتمل هستید ، می پردازد. وقتی تمرین پیانو می کنید ، اعتماد به نفس خود را در توانایی نوازندگی پیانو افزایش می دهید. این همچنین می تواند در مورد احتمال پذیرفتن اعتقاد شما در یک گروه اجتماعی صدق کند. اگر از سرگرمی سبد بافی زیر آب خود لذت برده اید ، ممکن است دفعه دیگر آن را با دیگران به اشتراک نگذارید. اعتماد به نفس و خودکارآمدی هر دو ریشه در تجربه دارند ، اما اعتماد به نفس نشان دهنده دید وسیع تری از خود است تا اعتماد به نفس شما در کارهای خاص.

عزت نفس: اصطلاحی که اغلب با اعتماد به نفس اشتباه گرفته می شود ، اصطلاحی است که شاید حداقل شبیه آن باشد. عزت نفس به اعتقاد به ارزش کلی شما اشاره دارد. جملات گسترده مانند “من آدم خوبی هستم” در این گروه قرار می گیرند. عزت نفس یکی از سطوح سلسله مراتب نیازهای مازلو است و بهبود اعتماد به نفس می تواند به عزت نفس گسترده تری شما کمک کند.

اعتماد به نفس

این مفاهیم با هم همپوشانی دارند ، و روانشناسان درباره اینکه خط بین هر یک از کجاست اختلاف نظر دارند. شما می توانید اعتماد به نفس کافی داشته باشید تا باور داشته باشید که می توانید یاد بگیرید چگونه یک بازی جدید را انجام دهید ، به عنوان مثال ، در حالی که به طور همزمان فاقد خودکارآمدی هستید تا باور کنید که از ابتدای شروع کار خوبی خواهید داشت. به همین ترتیب ، می توانید اعتماد به نفس خود را در توانایی آشپزی داشته باشید ، در حالی که هنوز هم معتقد هستید که یک فرد خوب هستید و لیاقت عشق را دارید.

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

وبلاگ انگیزشی

وبلاگ انگیزشی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس