صلح
صلح مفهوم دوستی و هماهنگی اجتماعی در غیاب خصومت و خشونت است. از نظر اجتماعی ، صلح معمولاً به معنای عدم درگیری (مانند جنگ) و آزادی از ترس از خشونت بین افراد یا گروههاست. در طول تاریخ ، رهبران از صلح طلبی و دیپلماسی برای ایجاد نوع خاصی از محدودیت رفتاری استفاده کرده اند که منجر به برقراری صلح منطقه ای یا رشد اقتصادی از طریق اشکال مختلف توافق نامه ها یا معاهدات صلح شده است. این محدودیت های رفتاری اغلب منجر به کاهش درگیری ها ، تعامل اقتصادی بیشتر و به تبع آن رونق قابل توجهی می شود. “صلح روانشناختی” (مانند تفكر و احساسات مسالمت آمیز) شاید كمتر تعریف شده باشد ، اما غالباً پیشینی لازم برای برقراری “صلح رفتاری” است. رفتار مسالمت آمیز بعضی اوقات ناشی از “رفتار داخلی صلح آمیز” است. برخی ابراز عقیده دارند که می توان صلح را با کیفیت خاصی از آرامش درونی آغاز کرد که به عدم قطعیت زندگی روزمره برای وجود آن بستگی ندارد. به دست آوردن چنین “شرایط داخلی صلح آمیز” برای خود و دیگران می تواند به حل و فصل منافع رقیب غیرقابل مقایسه به نظر برسد.
اصطلاح انگلیسی-فرانسوی Pes خود از اصطلاحات لاتین به معنای “صلح ، جمع و جور ، توافق ، پیمان صلح ، آرامش ، عدم دشمنی ، هارمونی” است. این کلمه انگلیسی در سلام شخصی مختلف از c.1300 به عنوان ترجمه کلمه عبری shalom استفاده شد ، که طبق کلام یهودی ، از یک فعل عبری به معنای “کامل ، کامل” است. [2] اگرچه “صلح” ترجمه معمول است ، اما ناقص است ، زیرا “شالوم” ، که با سلامه عربی نیز همراه است ، علاوه بر صلح ، معانی متعدد دیگری نیز دارد ، از جمله عدالت ، سلامتی ، ایمنی ، سلامتی. بودن ، رفاه ، عدالت ، امنیت ، خوشبختی و دوستی و همچنین سلام و سلام و سلام و سلامتی. [نیاز به استناد] در سطح شخصی ، رفتارهای صلح آمیز مهربان ، ملاحظه ، قابل احترام ، عادلانه و تحمل اعتقادات و رفتارهای دیگران - تمایل به تجلی حسن نیت. اصطلاح “طبقه” اخیراً از زبان انگلیسی و فرانسوی فرانسه گرفته شده است ، و پاریس قدیمی فرانسه ، به معنی “صلح ، آشتی ، سکوت ، توافق” (قرن یازدهم). [3] این درک اخیر از صلح همچنین می تواند به معنای درونگرا و یا مفهوم درونگرا از یک شخص مربوط باشد ، همانطور که در ذهن خود “در صلح” است ، همانطور که در منابع اروپایی از c.1200 یافت می شود. اصطلاح اولیه انگلیسی نیز به معنای “آرام” به کار می رود و منعکس کننده رویکردهای آرام ، بی سر و صدا و مراقبه در روابط خانوادگی یا گروهی است که از نزاع جلوگیری می کنند و به دنبال آرامش هستند - عدم وجود آشفتگی یا آشفتگی. در بسیاری از زبانها از واژه صلح به عنوان سلام یا وداع نیز استفاده می شود ، به عنوان مثال کلمه هاوایی الوهه و همچنین کلمه عربی سلامه. در انگلیسی کلمه “صلح” گاهی به عنوان وداع به ویژه برای مردگان به کار می رود ، همانطور که در عبارت آرامش است. ولفگانگ دیتریش در پروژه تحقیقاتی خود كه منجر به كتاب كتاب The Palgrave International Handbook of Peace Peace (2011) معانی مختلف صلح در زبان های مختلف و از مناطق مختلف در جهان شده است. بعداً ، در تفسیرهای خود از صلح در تاریخ و فرهنگ (2012) ، معانی مختلف صلح را به پنج خانواده صلح گروه بندی می کند: انرژی / هارمونی ، اخلاق / عدالت ، مدرن / امنیت ، پست مدرن / حقیقت و ترانزیت ، ترکیبی از نکات مثبت چهار خانواده قبلی و جامعه است.
در دوران باستان و اخیراً ، اتحادهای مسالمت آمیز بین ملل مختلف از طریق ازدواج های سلطنتی رمزنگاری می شد. دو نمونه ، هرمودایك اول c.800BC [4] و هرمودایك دوم c.600BC [5] شاهزاده خانمهای یونانی از خانه آگاممونون بودند كه با پادشاهان از آنچه كه اكنون در مركز مرکزی است ازدواج كردند. اتحاد Phrygia / Lydia با یونانیان Aeolian منجر به صلح منطقه ای شد ، که انتقال مهارتهای فنی زمینی به یونان باستان را تسهیل می کرد. به ترتیب ، متن نوشتاری آوایی و استخراج سکه (برای استفاده از ارز توکن ، جایی که ارزش توسط دولت تضمین شده است). [6] هر دو اختراع به سرعت از طریق تجارت و همکاری بیشتر توسط ملل پیرامون پذیرفته شده و منافع اساسی برای پیشرفت تمدن به شمار می روند. از زمان كلاسيك ، توجه داشته شده است كه صلح گاهي با پيروزي از اعمال ناشي از پيروز بر پيروز شدگان حاصل مي شود. مورخ رومی Tacitus در كتاب خود Agicola ، مباحث فصیح و شرورانه را علیه تجاوز و حرص و آز رم در بر می گیرد. یکی ، که Tacitus می گوید توسط رئیس كالژون Calgacus ، به پایان می رسد Auferre trucidare rapere falsis nominibus imperium، atque ubi solitudeinem faciunt، apelant pacem. (برای ویرانی ، ذبح کردن ، غصب کردن با عناوین دروغین ، آنها را امپراطوری می نامند ؛ و آنجا که بیابانی می کنند ، آنرا صلح می نامند. - ترجمه آکسفورد اصلاح شده). بنابراین بحث و گفتگو در مورد صلح در عین حال بحث در مورد شکل چنین صلح است. آیا فقدان ساده کشتار سازمان یافته جمعی (جنگ) است یا اینکه صلح نیاز به اخلاق و عدالت خاصی دارد؟ (فقط صلح). [7] صلح باید حداقل به دو شکل دیده شود: سکوت ساده اسلحه ، عدم جنگ. غیبت جنگ همراه با الزامات خاص برای حل و فصل روابط متقابل ، که با اصطلاحاتی چون عدالت ، احترام متقابل ، احترام به قانون و حسن نیت مشخص می شوند. اخیراً ، طرفداران اصلاحات اساسی در سیستم های دادگستری خواستار اتخاذ سیاست های عمومی از روش های عدالت احیا کننده غیر مجازات کننده ، غیر خشونت آمیز و بسیاری از کسانی که در مورد موفقیت این روش ها ، از جمله کارگروه سازمان ملل در زمینه عدالت ترمیمی ، تحقیق می کنند ، اتخاذ شده اند. تلاش کرده اند عدالت را از نظر صلح دوباره تعریف کنند. از اواخر دهه 2000 به بعد ، نظریه ای برای صلح فعال ارائه شده است [8] که از نظر مفهومی عدالت را در یک تئوری صلح بزرگتر ادغام می کند.
یکی دیگر از رویکردهای مهم بین المللی برای صلح ، حمایت بین المللی ، ملی و محلی از دارایی های فرهنگی در صورت درگیری است. سازمان ملل ، یونسکو و Blue Shield International با حمایت از میراث فرهنگی همکاری می کنند. این همچنین در مورد ادغام صلح سازمان ملل متحد صدق می کند. مدیر کل یونسکو ، ایرینا بوکووا اظهار داشت: “حمایت از فرهنگ و میراث یک ضرورت سیاست بشردوستانه و امنیتی است که زمینه را برای مقاومت ، آشتی و صلح هموار می کند.” محافظت از میراث فرهنگی باید از حافظه فرهنگی به خصوص حساس ، رشد تنوع فرهنگی در حال رشد و پایه اقتصادی یک دولت ، یک شهرداری یا یک منطقه حمایت کند. در بسیاری از درگیری ها تلاش عمدی برای از بین بردن میراث فرهنگی حریف وجود دارد. از این طریق بین اختلال در کاربری فرهنگی یا میراث فرهنگی و علت پرواز نیز ارتباط وجود دارد. اما حفاظت فقط با همکاری و آموزش اساسی واحدهای نظامی و پرسنل غیرنظامی ، به همراه افراد محلی می تواند به صورت پایدار اجرا شود. رئیس کارخانه بین المللی Blue Shield ، کارل فون هابسبورگ این سخنان را با این جمله خلاصه کرد: “بدون جامعه محلی و بدون شرکت کنندگان محلی ، این امر کاملاً غیرممکن خواهد بود.”